همراز

خنک آن قمار بازی که بباخت آنچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

همراز

خنک آن قمار بازی که بباخت آنچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

بایگانی

مجازات

يكشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۷، ۰۳:۳۸ ب.ظ

سنگین­ ترین مجازاتی که خدایان یونان باستان می­ توانستند برای سیزیف در نظر بگیرند این بود که تا ابد کار بیهوده ­ای انجام دهد. سیزیف محکوم شده بود تا تخته سنگی را از شیب تندی بالا ببرد. مدت ها گذشت و سیزیف در تمام این مدت مشغول بالا بردن تخته سنگ از سربالایی تند بود، اما تا به بالای بلندی می ­رسید؛ تخته سنگ می­ غلتید و به پایین دره می­ افتاد. خدایان فراموش کرده بودند که تخته سنگ بر اثر مرور زمان و ضربه، دچار فرسایش می شود. در صد سال اول، لبه ­های تیزی که دست­های سیزف را بریده و زخمی کرده بود، صاف شد. در پانصد سال بعدی، پستی و بلندی­ های سنگ به قدری صیقلی شد که سیزف تخته سنگ را قل می­داد و بالا می ­برد. در هزار سال بعد تخته ­سنگ کوچک و کوچک­تر شد و شیب هموارتر.

این روزها، سیزیف ، تکه سنگ­ ریزی را که روزگاری صخره ­ای بود، به همراه قرص­ های مسکن و کارت­ های اعتباری ­اش در کیفی می­ گذارد و با خود می­ برد. صبح سوار آسانسور می­ شود و به طبقه­ ی بیست و هشتم ساختمان دفترش می رود که محل مجازاتش به حساب می ­آید و بعد از ظهرها دوباره به پایین برمی­گردد.


#استفان لاکنر

 کتاب گلوله (مجموعه داستانهای مینیمال) / ترجمه ی اسدالله امرایی


پ.ن: سیزیف قهرمانی در اساطیر یونان بود

پ.ن: متنفرم از کارهای تکراری

پ.ن: آقا این پنج تومن عیدی مارو کی خورده؟؟:))
  • حامد سپهر

نظرات  (۱۴)

عالی
پاسخ:
نظر لطف شماست:)
تکرار در تکرار در تکرار...


پاسخ:
و همچنان تکرار
زندگی همینه بنظرم
همون روزمرگی و تردمیل حتی!
پاسخ:
شما چلوکباب رو هم سه روز پشت سر هم بخوری دلتو میزنه چه برسه به کارای حوصله سر بر
  • بهارنارنج :)
  • متنفرید؟؟زندگی مگر غیر از تکرار یک تکرار؟

    چه کتاب جالبی این تیکش جاله یا همش همینه؟دلم خواست بخونمش
    پاسخ:
    مجموعه داستانهای مینیماله چندتا داستان کوتاهه تقریبا همشون جالبن
    چه کتاب باحالیه :)
    وای امان از کارهای تکراری که آدمو به هرگونه آثار غم و اندوهه دچار میکنه :|
    چه میشه کرد گاهی ادم محکومه مدتی به تکرار :|
    پاسخ:
    دقیقا همینه یه وقتایی دست خود آدم نیست

    یاد دیالوگ یه فیلمی افتادم که اسمش یادم نیست زنه میگفت: تو میتونی روزی ده بار بشوری و بسابی و بپزی؟ من روزی ده بار میشورم و میسابم و میپزم
    یعنی زندگی همینقدر تکراری :(
    جالب بود :))
    پاسخ:
    ممنون از اینکه خوندین:)
    چقد قشنگ بود ؛)
    پاسخ:
    نظر لطف شماست:)
    خیلییییی جالب افسانه سیزیف رو پیوند زده به داستان روزمرگی ما
    عالی بود :)

    + من نخوردم والا :دی
    پاسخ:
    بله همینطوره داستانش جالبه و قابل تامل

    کشور بخور بخوره دیگه به این پنج تومن هم رحم نمیکنن:))
    اگه محل کارتون تبدیل به شکنجه گاه شده، یا از اول بوده، حتما تغییرش بدین
    هیچی باعث نمیشه این همه عذاب رو تحمل کنید
    ولی تشبیه تون معرکه بود :)
    پاسخ:
    هر کاری سختیهای خودش رو داره این وسط تکراری شدن کاره که آدمو کلافه میکنه
    ممنون که خوندین
    چه داستان جالبی ، چه کتاب های خوبی میخونی ، لطفا به ما هم معرفی کن ، من خودم همیشه از کتاب ها و اهنگ هایی که بلاگر ها توصیه میکنن استقبال میکنم چون میدونم سلیقه شون فوق العاده و خاصه و هر چیزی رو پیشنهاد نمیدن
    تو دنیای تکراری این روزا و تو این همه بدبختی این چیزا به ادم کمک میکنه ذهنش باز بشه و تار عنکبوت نبنده ....
    پاسخ:
    ممنون از اینکه میخونید
    من بینشون خیلی کتابخون قهاری محسوب نمیشم، بله دوستان کتابهای خوبی معرفی میکنن

    کجا بوده پنج تومنتون؟ شاید من دیده باشمش
    پاسخ:
    عیدی بیان بود واسه بلاگرا فکر کنم تو این بخور بخور اونم خوردنش :))
    سلام لینک سراغازت را برادر عزیزم
    رتبه گوگلت را خراب نکنه
    پاسخ:
    ممنون از تذکرت
    البته زیاد تو این فازها نیستم
  • פـریـر بانو
  • چه خوب بود!!!

    :: من همینکه پنج‌تومنیه رو دیدم سریع رفتم خرجش کردم که یه وقت نپره! :))))
    پاسخ:
    ممنون لطف دارین
    ما تا بیاییم بجنبیم خوردنش:))
  • ریزوریوس ❤:)
  • خیلی خوب بود
    پاسخ:
    ممنون که خوندی:)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">