همراز

خنک آن قمار بازی که بباخت آنچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

همراز

خنک آن قمار بازی که بباخت آنچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

بایگانی
۲۶
فروردين
۰۲

 

 

#نه به حجاب اجباری

#همین

  • حامد سپهر
۱۵
فروردين
۰۲

کدورتهای واقعی رو دور نریزید!

درسته که بهار اومده و فصل عوض شده 

اما متاسفانه آدما عوض نمیشن 

کسی که پارسال آزارتون داده 

امسال میتونه نابودتون کنه

واقعیتهای تلخ رو جدی بگیرین 

 

 

#همین

 

 

 

  • حامد سپهر
۰۶
فروردين
۰۲

یکی را یک پیک ویسکی گرفت و تا صبح کیفور شد.

یکی را گرفتند و خوشبخت شد.

یکی را گرفتند و ت ج ا و ز کردند و شکنجه کردند و از پشت بام پایین انداختند.

گرفتن داریم تا گرفتن آقای مرجی!

 

 

#همین

  • حامد سپهر
۲۰
اسفند
۰۱

طبق لغت نامه دهخدا، هردنبیر یک اصطلاح ترکی هست که مرکب از دو کلمه «هردن» به معنی گاهگاه و «بیر» به معنی یک است: یعنی بدون نظم. نه بترتیب نیکو. نه بنظم شایسته. بی رویه. بی معنی. نابجای. چرند. عوام هردمبیل و هردنبیل گویند.

هردنبیر مثال بارز سیاست خارجی کشورمونه، یعنی اینکه یه روز لباس شخصیها و آتش‌به‌اختیارها رو میفرستیم تا از دیوار سفارت عربستان بالا برن و پرچمش رو پایین بکشن و روزنامه‌ی کیهان از زبان شخص اول مملکت این حرکت رو پاک شدن لکه‌ی ننگی از دامان ج.ا بدونه و طی چندین سال نتونیم حقمون رو توی حادثه‌ی منا و ت ج ا و ز به زائرین و سقوط جرثقیل به روی حجاج رو بگیریم و وزیر امور خارجه‌ی عربستان هر نوع توهین و تحقیری علیه‌مون بکنه ولی در عوض برای قاشقچی، ختم و شب‌هفت و چهلم بگیریم تا جاییکه خانواده‌ی قاشقچی یه دست لباس سفید بیارن برامون تا ما رو از این عزای عظما دربیان!

ولی حالا که در روابط خارجی به بن‌بست سیاسی خوردیم و دولت رئیسی هم به دنبال یه نقطه‌ی عطف در دوره‌ی ریاست جمهوریِ خودشه دست به دامان چین شدیم که واسطه‌ی آشتی ما با کشور دوست و برادر عربستان سعودی بشه! و همون روزنامه‌ی کیهان تیتر میزنه که توافق ایران و عربستان ضربه‌ی کاری به اسرائیل و آمریکا زده!

این وسط خبری هم از حمایت همه‌جانبه‌ی ما از مردم بی‌دفاع یمن در برابر رژیم جنایتکار عربستان سعودی نیست!

کاش لااقل این روابط ما رو در مسیر اصلاحات بن‌سلمانی قرار بده و قطار پیشرفتمون قبل از اینکه به صخره بخوره ریل عوض کنه و در مسیر درستی حرکت کنه.

 

#همین

 

  • حامد سپهر
۱۱
اسفند
۰۱

تا این لحظه که این پست رو مینویسم حدودا ۱۰۰۰ نفر از دانش آموزان در چند ماه اخیر توی کشورمون ترور بیولوژیک شدن!

آموزش‌و پرورش حتی یک خط هم در اینمورد پاسخ نداده و مسئله رو به وزارت بهداشت حواله داده، وزارت بهداشت هم بعداز گذشت چندماه در سطح معاون وزیر امکان عمدی بودن این حمله‌ها رو گوشزد کرده اما تشخیص دلیل اون رو به نهاد دیگه‌ایی محول کرده و همون نهاد که مدعی اداره جهان هستش تشخیص‌شون اینه که طبق معمول کارِ دشمنِ!! این یعنی پایان پاسخگویی و رفع تکلیف و مسئولیت پذیری و شفافیت در حل یک مشکل.

سالهاست این الگوریتم ساده و دردناک حکمرانان حاکم بر ایرانِ. کافیه امتحان کنید و هر مسئله‌ایی اعم از سیل، زلزله، کشتی سانچی، هواپیمای اوکراینی، پلاسکو، و .... رو داخل همین الگوریتم حل مسئله قرار بدین جواب همین خواهد بود.

ما نه در آستانه‌ی وضعیت بدون دولت، بلکه رسما درون یک کشور بدون دولت زندگی میکنیم که سالهاست از کنار اصلی‌ترین مسائل و دغدغه‌های مردمش با بی‌اعتنایی رد شده و نسخه‌ی قابل درمانی برای حل مشکلاتش ارائه نداده.

من اینو اینجا به یادگار مینویسم اینکه چند روز دیگه چند نفر به عنوان گروهک فلان دستگیر میشن و میان جلوی دوربین اعتراف میکنن که ما توی اسراییل آموزش دیدیم برای خرابکاری ماموریت داشتیم و کارِ ما بوده!

راستی یه پیشنهاد، برای دستگیری اینا میشه از پهبادهایی که شعار نویسهارو توی شب شناسایی میکردن هم استفاده کرد البته منوط به اینکه همون پهبادها عامل این حمله‌ها نباشن!

 

#همین

  • حامد سپهر
۰۷
اسفند
۰۱

پادشاهی در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد. هنگام بازگشت سرباز پیری را دید که با لباسی اندک در سرما نگهبانی می‌داد. از او پرسید: آیا سردت نیست؟ نگهبان پیر گفت: چرا ای پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم. پادشاه گفت : من الان به داخل قصر می‌روم و می‌گویم یکی از لباس‌های گرم مرا را برایت بیاورند. نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد. اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر وعده‌اش را فراموش کرد. صبح روز بعد جسد سرمازده پیرمرد را در حوالی قصر پیدا کردند، در حالی‌که با خطی ناخوانا روی دیوار نوشته بود : ای پادشاه من هرشب با همین لباس کم سرما را تحمل می‌کردم اما وعده لباس‌گرم تو مرا از پای درآورد.

 

حکایت اینروزهای ما همینه

وعده‌های پریزیدنت رییسی:

_ ساخت چهار میلیون مسکن 

_ اینترنت رایگان برای دهکهای پایینتر 

_ رونق اقتصاد فضای مجازی 

_ اصلاح نظام بانکی 

_ بازگشت ایرانیان مقیم خارج از کشور 

_ گشت ارشاد برای مدیران دولتی 

_ کاهش ۵۰ درصدی هزینه‌ی درمان 

_ کاهش تورم 

_ کنترل قیمت دلار 

_ احیای برجام 

_ عادلانه کردن قیمت خودرو 

_ .........

 

 

مارا به خیر تو امید نیست شر مرسان.

 

 

#همین

 

 

 

 

 

  • حامد سپهر
۲۷
بهمن
۰۱

پروژه‌ی فقیرتر کردن مردم به زبان ساده:

رقمی که دولت برای تورم اعلام کرده ۴۵ درصد هستش(البته با یه حساب کتاب ساده بالاتر از اینهاست) تورم مواد غذایی حدودا ۸۰ درصد بوده، حقوق کارکنان و بازنشستگان  قراره ۲۰درصد افزایش پیدا کنه، یارانه‌ها قرار نیست افزایش پیدا کنه و در عوض مردم ۵۰ درصد بیشتر باید مالیات بدن!

یعنی ۲۰ درصد افزایش حقوقها، توان مقابله با تورم ۴۵ درصد یا ۶۰ درصد رو نداره. 

همزمان:

افزایش بودجه‌ی بسیج ۳۷۵ درصد در ردیف بودجه‌ی سال بعد اعلام شده 

افزایش بودجه‌ی خدمات حوزه علمیه ۱۷۰ درصد 

افزایش بودجه‌ی آستان امام خمینی ۷۱ درصد

افزایش بودجه‌ی شورای عالی حوزه علمیه ۶۰ درصد 

افزایش بودجه‌ی دفتر تبلیغات اسلامی ۵۵ درصد

کاهش بودجه‌ی رفع آلودگی تهران از ۹۰ میلیارد به ۸۱ میلیارد تومن در عوض افزایش بودجه‌ی موسسه‌ی مصباح یزدی از ۳۳ میلیارد به ۱۴۱ میلیارد تومن!!!

اگر این اسمش فقر برنامه‌ریزی شده نیست پس چیه؟؟

 

 

#همین

 

 

  • حامد سپهر
۲۶
بهمن
۰۱

قصه‌ها و حکایتهای عاشقانه‌ی ما، به طور معمول، به قسمت اول عشق یعنی به وصال میپردازه. لابد دراماتیک‌ترِ، همین وصال هم اغلب محقق نمیشه، فرهاد میمیره، کَرَم به آسلی میرسه اما از طلسم بی‌خبره و روز عروسی آتیش میگیره و ...

مرحله‌ی اول عشق، یعنی تصاحب، موضوع اکثر عاشقانه‌های ماست و کمتر به مرحله‌ی دوم یعنی به عشق‌ورزی میرسیم. یعنی چنان سرگرم تصاحبیم که وقتی به چنگ آوردیم، بازی رو تموم شده میدونیم و بعداز اون دیگه چالشی نمیمونه.

درحالیکه زوال درست از نقطه‌ی وصال شروع میشه و ضعف عمده‌ی ما در مرحله‌ی نگهداریِ، محافظت از عشق رو نمیدونیم و برای همین هم بعیده میدونم معنای عشق رو واقعا فهمیده باشیم.

من معتقدم دیالوگ آخر بعضی انیمیشنها که میگه:« و آنها سالهای سال با خوبی و خوشی زندگی کردن» همش مال قصه‌هاست چون تازه قسمت سختتر عشق شروع میشه.

نادر ابراهیمی میگه: عشق مثل جامِ بلورِ که گهگاه باید اونو برق بندازی 

 

#همین

 

 

 

  • حامد سپهر
۲۲
بهمن
۰۱

دیشب که خیره شده بودم به آسمون و نورافشانی‌ها رو میدیدم و صدای الله‌واکبر و مرگ‌بری که قاتی هم شده بود به گوشم میرسید به این فکر میکردم که با این هزینه‌ی هنگفت آتشبازی و حقوق کسایی که توی کل کشور مسئول اینکار هستن و یا هزینه‌ی برگزاری شو ۲۲ بهمن یا راهیان نور، میشد یه شهر جدید توی خوی ساخت!

بعدش ما همش به هزینه‌های جشنهای ۲۵۰۰ ساله‌ی پهلوی گیر میدیم ولی بغل گوشمون اینارو نمیبینیم، پس فرق اینها با اونها چیه؟

 

 

#همین

  • حامد سپهر
۱۸
بهمن
۰۱
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۸ بهمن ۰۱ ، ۰۹:۰۰
  • حامد سپهر