همراز

خنک آن قمار بازی که بباخت آنچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

همراز

خنک آن قمار بازی که بباخت آنچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

بایگانی

۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

۳۱
شهریور
۹۸

به نظرم شبکه ۳ مواقعی که دربی پخش میشه یه آرم ۱۸+ بزنه گوشه تلویزیون تا جوونهای بیگناه مردم بیننده و شنونده اینهمه فحش و کتک کاری و الفاظ رکیکی که استفاده میشه نباشن.

حتی میشه پیشنهاد کرد امتیاز رفت و برگشت این بازی رو بین دو تیم تقسیم کنن و بازی برگزار نشه یعنی هرچی ما دیدیم خطا بود و اعتراض و تمارض، واقعا خودشون هم لذت میبرن از این بازی که میکنن؟ حداقل یه ورزش اینه که ورزشکار خودش از عملکرد خودش راضی باشه و لذت ببره.

بازیهای جام ملتهای آسیا هنوز یادمون نرفته که تیم ملی جلوی ژاپن بزرگترین ضربه رو از اعتراض به داوری خورد  و هنوز بعد اینهمه مدت باشگاهها و مربیان هیچ فکری برای آماده سازی فکری بازیکن واسه بازیهای بزرگتر نکردن. شما یه بار دیگه تکرار این دربی رو ببینید و تعداد اعتراضات به داوری رو بشمارین.

هیچ چیز این فوتبال شبیه لیگ برتر و فوتبال حرفه ایی نیست.

چیه این فوتبال؟! نخواستیم این فوتبال رو .

#همین

 

  • حامد سپهر
۲۸
شهریور
۹۸

میدونید چی از صبح تو فکرمه؟

یه مستند خارجکی در مورد مرگ میدیدم ،آخرین جمله ی همه ی آخرین پیغامهای اون آدمایی که در حال مرگ بودن I love you بود. آیا این معنیش این نیست که چیزی مهم تر از عشق ورزیدن تو زندگیمون وجود نداره؟

مثلا هیچکدوم از اون آدما تو یک قدمی مرگ نگفتن یادت نره قبض هارو بدی. یا مثلا عزیزم اون خونه ی بزرگ رو حتما بخر. یا مثلا نگفتن از قول من به فلانی بگو ازش بدم میاد. یا نگفتن چه حیف که فلان نمره رو نگرفتم. فقط زنگ زدن به عزیزشون و گفتن دوسش دارن. شاید مسخره باشه ولی برای من پیام مهمی داشت. تازه اون آدما شانسش رو پیدا کردن که بدونن مرگ تو یه قدمیشونه و حرفشون رو زدن. خیلی ها این شانس رو ندارن. 

#همین

 

 

پ.ن: کنسرتهای گلزار خیلی شلوغ میشه میدونید چرا؟ دخترا بخاطر گلزار میرن پسرا بخاطر اینکه دختر زیاده میرن و گلزار هم فکر میکنه صداش قشنگه:))

  • حامد سپهر
۱۹
شهریور
۹۸

به دوستان قول داده بودم سفرنامه قرقیزستان رو بنویسم ولی چون ایام تاسوعا و عاشورای حسینیه خواستم اول یه پستی در مورد این ایام بنویسم بعد ایشالا اگه عمری بود در مورد قرقیزستان هم مینویسم .

خانوم کحالی رو یادتون هست؟؟ مستاجرمون رو میگم ، اگه در موردش چیزی نمیدونید این پست رو بخونید چند روز قبل از رفتنم به ماموریت بهم گفته بود تا با هم بریم اداره پست تا بسته ایی که دختراش از کانادا براش فرستاده بودن بگیریم ، دختراش پزشک هستن و داروهاشو از همونجا براش تجویز میکنن و میفرستن منم چون ماموریت یهویی برام پیش اومد و نتونستم باهاش برم ، بهش قول دادم به محض برگشتنم باهاش برم و بسته رو از پست تحویل بگیریم.

فردای روزی که برگشتم یک روز قبل از تاسوعا بود و با وجود اینکه میدونستم اکثر خیابونا بخاطر دسته های عزاداری بسته میشن ولی چون داروهای خانوم کحالی تموم شده بود و باید حتما دارو رو استفاده میکرد مجبور شدیم همون روز بریم. میخواستم ویلچرش رو از پارکینگ بیارم که دیدم باد نداره به همین خاطر مجبور شدیم واکرش رو ببریم. نزدیکیهای اداره پست خیابون رو بسته بودن بزور تو یه کوچه جای پارک پیدا کردم و به خانوم کحالی گفتم چند دقیقه تو ماشین بمونه تا من کارت ملیشو ببرم تا شاید لازم نباشه خودش اون همه راهو پیاده بره ولی متاسفانه هرچقدر به اون کارمند پست توضیح دادم که خیابون بسته س و پیرزن نمیتونه راه بره و روز دیگه هم نمیتونه بیاد قبول نکرد.<br> بناچار رفتم و کمک کردم تا با واکر اون مسیر رو پیاده تا پست بریم کارمند اداره پست کلی از کارش خجالت کشید و عذرخواهی کرد . موقع برگشت به خانوم کحالی گفتم تا جلوی اداره پست وایسته تا شاید از مامور پلیس اجازه بگیرم تا مانع رو از سر کوچه برداره تا برم همونجا سوارش کنم، مامور یه سرکار استوار بود و قبول کرد . سریع دور زدم رفتم خانوم کحالی رو سوار کردم، تا خواستم حرکت کنم یه سرگرد جلومو گرفت گفت: مگه نمیبینی خیابون بسته س چرا اومدی اینجا؟ بهش گفتم: من از همکارتون اجازه گرفتم. با لحن بدی گفت: همکار من غلط کرد بتو اجازه داد؟! با ناراحتی بهش قضیه رو توضیح دادم و گفتم: اگه میخوای منو جریمه بکنی جریمه کن ولی حق نداری به همکارت توهین کنی! اسم کاری که کرده انسانیته و تو حق نداری کار اونو زیر سوال ببری. بعدشم یه خیابون خالیه که جلوشو بستی سایت نیروگاه هسته ایی نیست که اینقدر جدیت نشون میدی، شما رو گذاشتن اینجا که خیابون رو ببندی و در مواقع ضروری باز کنی وگرنه لازم نبود شما اینجا وایسی. خلاصه نه توضیحات من قانعش کرد و نه توجیهات اون منو. حرکت کردیم ، خانوم کحالی گفت: امان شما مومن ها که به همدیگه رحم نمیکنید، مگه تو دین شما سفارش نشده که به همدیگه رحم کنید تا خدا هم بهتون رحم کنه؟ گفتم : چی بگم والا همه که یه جور فکر نمیکنن.

امام حسین شب قبل از عاشورا چراغها رو خاموش کرد و دستور داد کسایی که حق الناسی به گردن دارن شبانه از لشگر امام برگردن به دیار خودشون و این نشون میده حتی کشته شدن در راه حسین که بزرگترین فضیلت محسوب میشه باعث بخشیده شدن حق الناسی که به گردنمون هست نمیشه.<br> دوست عزیزی که یازده ماه حق مردمو میخوری، داروی تقلبی وارد میکنی، شیر خشک فاسد وارد میکنی، کار مردم رو تو ادارات به بهونه نماز خوندن به فردا موکول میکنی، پشت شیشه ماشینت مینویسی یا ابا عبدالله و با همون ماشین مزاحم زن و بچه مردم میشی ،جنس انبار میکنی تا گرون بفروشی، و.... به امید اینکه زیر بیرق امام حسین تو این یکماه بخشیده بشی معلومه که هیچی از پیام قیام امام حسین هیچی متوجه نشدی و بیخودی شوآف میکنی.

 

#همین

 

 

پ.ن: نگو سی هزار کوفی کربلا اومدن تا حسین رو بکشن

کوفی که میگی دور خودم و خودت رو خط قرمز میکشی

بگو سی هزار گنهکار!

اونوقت تا ما هم ترک گناه نکرده باشیم تو این دایره ایم

  • حامد سپهر
۱۷
شهریور
۹۸

سلام

یه دو هفته ایی شد که نبودم ، البته یه ماموریت کاری بود که به قرقیزستان رفته بودیم حالا بعدا در موردش مفصل مینویسم براتون

این دو هفته از هر گونه ارتباط با دنیای اطراف محروم بودم و واقعا دلم برا اینجا و بچه های با معرفتش تنگ شده بود ولی تجربه دنیای دور از تکنولوژی هم جالبه

 

پ.ن: دم دوستایی که همیشه یادمون میکنن هم گرم

پ.ن: قرقیزستان و کشورهای این مدلی به آدم یادآوری میکنن که قدر همین امکانات کم کشور رو هم بدونیم

پ.ن : ۷۶ تا وبلاگ و مطلب نخونده دارم چیکارشون کنم؟؟

پ.ن: ۱۲ تا پست نوشتم واسه انتشار نمیدونم کدومو اول پست کنم

  • حامد سپهر