همراز

خنک آن قمار بازی که بباخت آنچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

همراز

خنک آن قمار بازی که بباخت آنچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

بایگانی

پول بی حساب 1

شنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۷، ۰۱:۰۵ ب.ظ

صبح قبل از اینکه برم شرکت رفتم بانک چندتا قسط و فیش و جریمه داشتم که باید پرداخت میکردم و یه مبلغی هم از حساب گرفتم که جمعا شد سه ملیون و دویست و چهل هزار تومان پولها رو گرفتم و گذاشتم توی کیف و اومدم شرکت یه مبلغی هم به یکی از همکارا دستی باید میدادم . ظهر برخلاف عادت همیشه که هیچ پولی رو نمیشمرم ( یه درجه داری داشتیم زمان خدمت میگفت : پسر جون پول رو از زمین هم پیدا کردی بشمار بزار جیبت ) پولهارو از کیف درآوردم و شمردم با تعجب دیدم که پول دریافتی از بانک سیصد هزار تومنش زیاده چند بار هم حساب کتاب کردم و شمردم ولی دیدم که بازم زیاده.

 عصر یه خورده زودتر از شرکت اومدم بیرون و رفتم بانک ، خوشبختانه باجه ی عصر دایر بود و همون تحویلدار تو بانک بود بهش گفتم: احتمالا امروز توی حسابهاتون پول کم نیاوردین؟ اونم با اطمینان گفت : نه.

گفتم: من فکر میکنم پولی که صبح به من دادین سیصد هزار تومنش زیادیه ولی ایشون قبول نکرد و قرار شد آخر وقت دوباره تراز رو ببنده و اگه کم بود بهم اطلاع بده.

ولی فرداش هرچی منتظر موندم تماس نگرفت ، خودم تماس گرفتم و نتیجه رو پرسیدم ولی ایشون گفتن که اختلاف حسابی نبوده و اشتباهی رخ نداده. و آخرش من موندم و این پول بلاتکلیف که نمیدونستم کجای زندگیم بزارمش.

حکایت بعضی آدما تو زندگی ما حکایت همون پول بی حساب کتابه که نمیدونیم کجای زندگیمون قرار دارن و کی و کجا و چطوری تو زندگی ما پیدا شدن و باید کجای زندگیمون بزاریمشون . فقط اینو میدونم که حضورهیچ کس و هیچ چیز توی زندگیمون بی حکمت نیست و باید حکمت این حضور رو درک کنیم.

ادامه دارد...

  • حامد سپهر

نظرات  (۱۶)

برعکسش
یکی از اقواه رفت بانک ده میلیون بریزه حسابش
کارمنده 5 میلیون ریخت
پنج میلیون بقیه ناپدید شد!
بله هیچ اتفاق و اومدن و رفتنی بی حساب نیست:-)

پاسخ:
این دیگه اوج بد شانسیه:))
  • مریــــ ـــــم
  • پولرو نمیخوای بده من
    پست میدم
    :)))
    پاسخ:
    اتفاقا صاحب داشت:))
    مینویسمش
    چقد عجیب
    کم پیدا میشن دیگه آدمایی که این چیزا واسشون مهم باشه
    پاسخ:
    ما پولی که با زحمت در میاریم هم بزور میتونیم بخوریم اون پولا خوردن نداره
    خدا وقت کنه یه کتاب قصه زندگی از ماها بنویسه...
    پاسخ:
    هر کسی قصه ایی داره که واقعا شنیدنیه
  • آقای سر به هوا :)
  • مقایسه ی عالی بود

    ولی بانک معمولا رد ۱۰۰۰تومنی میزنه عجیبه که ۳۰۰۰۰۰اختلاف نفهمیده!
    پاسخ:
    واقعا نمیدونم اون پول از کجا اومد
    منم معتقدم اگه مال بانک بود تا ریال اخرشو پس میگرفت.. خدا بهت عیدی داده...
    پاسخ:
    بقیه شو مینویسم متوجه میشین چی شد
    یهک بار بابام 50تومن اضافه آورده بود
    روی پول دقیقا اسم و فامیل همسر من و نوشته بود=))
    هرچی گفتم برای ماست قبول نکرد=))
    گفتم خدا فرستاده اسم همسر منم نوشته=))
    پول و نمیشه که با آدم مقایسه کرد:/
    پاسخ:
    چه جالب:)
    متوجه بشیم.
    پاسخ:
    :)
    چرا میخند؟
    بنویس دیگه... :D
    پاسخ:
    چشم مینویسم فقط یه خورده تلخه:(
    منتظر ادامه می مونم
    پاسخ:
    چشم مینویسم
    مشتاقانه منتظر ادامه اش هستم چون مطمئنم هیچ  اشتباهی رخ نداده از جانب بانک:)
    پاسخ:
    ادامه ش یه خورده تلخه
    حالا اگه این بار طبق معمول  پول رو نمی شمردین  پوله تموم شده بود رفته بود..:)
    پاسخ:
    آره واقعا شانسی شد شمردم:))
    خدایی در قسمت بعد بنویسید تموم شه. لطفا..............
    پاسخ:
    یعنی اینقدر حوصله سر بره؟؟
    اگه اونجوریه کلا ننویسم
    نه.... ما عجولیم... 
    شما هرجور بنویسی قبوله اصلا.. :/
    پاسخ:
    لطف دارین ممنون
     چشم
  • هولدن کالفیلد
  • یک شماره کارت میدم بهت، اون پول رو میدی میاد اینور!!!
    پاسخ:
    :))) صاحب داشت
    من این مدل پست‌های شما رو دوست دارم. از چیزی به چیز دیگه‌ای رسیدن. قبلا‌ها خودم هم همچین متن‌هایی رو با هشتگ حکایت آدم‌ها می‌نوشتم :)

    و خب ما هم مثل بقیه منتظر ادامه می‌مونیم :)
    پاسخ:
    لطف دارین بیشتر خط خطیه به نوشته های شما نمیرسه
    چشم مینویسم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">