450 درجه فارنهایت
اولا سلام
من دو سه هفته ایی میشد که نبودم چون ماموریت کاری بودم و تو این مدت دوستان چالشی رو راه انداختن با عنوان 450 درجه فانهایت (که اولش بگم ، من از عنوانش سر در نیاوردم ) در مورد کتابهایی که توی زندگیمون تاثیر گذار بودن.
دوما اینکه من مثل خیلی از دوستان وبلاگی که کتاب خوانهای قهاری هستن و تو این زمینه ید طولایی دارن کتاب خوان محسوب نمیشم یعنی اینطور بگم کمتر کتابی منو خیلی به خودش جذب میکنه. و همچنین معتقدم در هر برهه از زندگی ما آدمها ، کتابها ، دوستان یا موضوعاتی هستن که ما از اونها زیاد تاثیر میگیریم و شاید این تاثیر رو خودمون هم احساسش نکنیم ولی هست و لزوما این تاثیرات از یه سنخ نیستن و شاید تو هر سنی فرق داشته باشه.
منو خواهرم خیلی چیزا از مادر به ارث بردیم الا همین کتاب خون بودنش رو ، یه کتاب خون میگم یه کتاب خون میشنویدا در کل کتاب خوره تا کتاب خون موضوع کتاب هم براش زیاد مهم نیست فقط یه مطلب خوندنی باشه و همین موضوع باعث شده از همه چیز اطاعات داشته باشه از طبابت بگیر تا تاریخ !
واسه همین هم هست که من دو سال پشت سر هم توی شرکت به عنوان کتاب خوان نمونه انتخاب شدم چون تو این دو سال کل کتابهای کتابخونه ی شرکت رو جارو کردم بردم مامان بخونه:))
علاقه ی زیاد مادر به کتاب باعث شد بیشتر جایزه های دوران کودکی من و خواهرم کتاب باشه و اولیش هم که شاید اکثرتون خونده باشین کتاب "حسنی نگو یه دسته گل" از مرحوم منوچهر احترامی بود که پایانی بود بر حموم نرفتنهای ما:) اصلا تاثیر از این بیشتر؟؟:)
بزرگتر که شدم مامان رمانهای فهیمه رحیمی میخوند شاید توی ذهنش به این فکر میکرد که "فرزند مرا عشق بیاموز دگر هیچ" و این باب آشنایی من به تبعیت از مادر با کتابهای خانوم رحیمی که بقول یکی از دوستان میشه گفت به تنهایی نقش بسزایی در کتاب خون کردن ایرانیها داشته شد و زودتر از اونچیزی که باید عاشق شدم
سالها گذشت و طی مشکلاتی که بوجود اومد تصمیم به رفتن از ایران گرفتم ولی هر بار مشکلی سر راه بود . بیماری پدر و فوتش و تنها موندن مادر ، اقامت دو ساله ی منو توی یونان کنسل کرد ولی هیچ چیز از عطش رفتن از ایران منو کم نکرد تو این میان یه کتاب تو نمایشگاه کتاب از دوستی عزیز هدیه گرفتم و اونهم "بیوتن " از امیرخانی بود که این عطش رفتن رو به اوج خودش رسوند.
تاثیر از این بیشتر ؟؟
#همین
از نسرین خانوم که منو به این چالش دعوت کردن خیلی ممنونم . منم از دوستانی که اینجارو میخونن دعوت میکنم تو این چالش شرکت کنن
ممنون از همگی
- ۹۷/۰۶/۰۳
بیوتن و قیدار از امیرخوانی رو نخوندم، یعنی یه مشکلی توی کتاب هاش برام پیش اومد که کلا با خودش و آثارش قهر کردم، در حالی که مشتاق قلمش بودم تا پیش از اون