همراز

خنک آن قمار بازی که بباخت آنچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

همراز

خنک آن قمار بازی که بباخت آنچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

بایگانی

گوسفند بشیم!

شنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۸، ۰۳:۲۹ ب.ظ

یه دوستی دارم توی حوزه کاری ما و کلا تو زمینه کاری ترانسفرماتور غولیه برا خودش و همه به سرش قسم میخورن طوری که همه مدیرهای نیروگاهها شماره مستقیمشو دارن ،هم سن و سال خودمونه ولی یه استعداد ذاتی خاصی تو این زمینه داره و در رابطه با کارش همه نرم افزارهای مرتبط با کارشو بلده، چند روز پیش که باهاش سر یه پروژه بحث میکردیم بهم تعریف میکرد: یه وقتایی باید اینهمه مهارت و استعداد و دانش رو کنار بذاری و ادای گوسفند در بیاری تا بچه ت یه قاشق غذا بذاره دهنش:)

برا همتون از این گوسفند شدنا آرزو میکنم:)


#همین


بیربط نوشت: خواهرم تماس گرفت تا برا دخترش یه وقت دکتر بگیرم ، سر راه رفتم براش وقت بگیرم دیدم یه جمعیت زیادی وایستادن تو صف یه کاغذ هم چسبوندن به در مطب و اسمهارو نوشتن توش تا منشی بیاد و از رو اون برگه نوبت بده با خودم فکر میکردم الان با اینهمه رشد تکنولوژی و رزرو با تلفن گویا و اینترنت ما هنوز تو صف باید وایستیم!!

یکی از پشت زد رو شونه م گفت داداش خودکار بدم اسمتو بنویسی؟

الحق که ما نوادگان صف ویان هستیم:))

  • حامد سپهر

نظرات  (۱۱)

ملت همیشه در صف که میگن جریانش همینه:)

بچه ها که غولن واسه خودشون ، نیم وجب بچه مجبورت میکنه اخبار تحولات خاورمیانه ول کنی بشینی باهاش باب اسفنجی ببینی:))
پاسخ:
اصلا صف نباشه خرید حال نمیده:))
البته انیمیشن دیدن توفیق اجباریه:)
  • آسـوکـآ آآ
  • تن خواهرزاده‌تون سلامت آقای سپهر
    پاسخ:
    خوبه ممنون طفلک تب شدیدی داشت
    چطوری گوسفند شده که بچه غذا بخوره؟! =)) معمولا قطار و ماشین و هواپیما میشن =))
    جالب بود گوسفند نشنیده بود :))) ولی از این گوسفند شدنا براتون آرزومندم اونم بارها نه فقط یک مرتبه =))

    صف ویان =))))) خیلی خوب بود :دی
    من نواده نادر شاه افشارم ولی =)) اعصابم به صف نمیکشه =)) یا تکنولوژی یا من صف وایسا نیستم :دی
    پاسخ:
    ایشالا شما قطار میشی:))
    اول باید فکر مادرش رو بکنیم بعد فکر گوسفند شدن:)))
    سلام بر افشاریان:)
    گوسفند جالب بود
    اینکه خوبه من رفتم دکتر دکتر خودش اول نشست جای منشی بهمون نوبت داد
    بعد رفت داخل مطب گفت بیاید داخل!!!
    فقط واسه اینکه به منشی پول نده😐
    پاسخ:
    کارت خوان رو هم جمع کردن نقد میگیرن مالیات ندن
    سیر نمیشن واقعا !
  • بهارنارنج :)
  • عاغا:)))))
    برا خودتون آرزو میکنم^_^


    ادم عصبی میشه از پارسال سه سری برا سه دوره مدرک بردم همچین یکیش بلاخره برگزار. شد و باید کارتمو صادر کنن میگن هیئت گفته باید مدارک مهر ثبت اسناد بخورن تطابق با اصل،رفتم اونجا گشته اخرسم دوسری از مدارکمو پیدا نکرد!یک سریشو پیدا کرد داد ببرم اسناد مهربزنه اسکن کنم بزارم سایت دوباره مدارکو برگردونم،علاف کردن ملتو!
    پاسخ:
    ایشالا قسمت شما:))
    یعنی دیگه اعصاب نمیذارن واسه آدم ، ازت کپی کارت ملی هوشمند میخوان!!! بعدشم گم میکنن
    کارت ملی هوشمند معنیش یعنی چی آقا یکی برا من ترجمه ش کنه
    باید از کنار خیلی چیزا گذشت تا به مزاج خیلیا سازگار باشه .... مشکلیه که بابام خیلی وقته باهاش سرو کله میزنه و بعداز سی سال به نتیجه نرسیده ... دانش داشته باشی مهارت شغل مورد نظرو داشته باشی ولی باید چشم بذاری رو خیلی چیزا ،کاری که بابام نتونست بکنه الان نزدیک به هشت ساله بلاتکلیف مونده...
    پاسخ:
    خب البته هرکسی مدل اخلاق خاص خودشو داره نمیشه به کسی ایراد گرفت
    خدا حفظشون کنه:)
    چه لذتی داره اون قاشق تو دهن بچه گذاشتن ولی من ترجیح میدم اون بچه، خواهر زاده ام باشه تا بچۀ خودم :)
    پاسخ:
    ای بابا همه که از بچه فرارین!! :))
    دیشب به این فکر میکردم که من یازده سالگی عمه شدم، اون موقع ها خوب بود خدا یه همبازی برام فرستاده بود، بعدترها بازم عمه شدم دیگه دانشجو بودم و این یکی واقعا یه فسقل بانمک بود که هرازگاهی باهاش بازی کنم. براش هواپیما شدم، گوسفند شدم حتی اسب ولی تهش میدونید به چی رسیدم؟! به اینکه الان تو بیست و پنج سالگیِ من و کودکیِ اونا براشون "عمه عشق جانه" هستم و پانزده سال بعد اگه هنر کنم عمه جان خالی و شاید عمه خالی ام، همونطور که عمه من الان برام عمه جانه و بس. خلاصه که سرتون رو درآوردم امیدوارم همه امون برا بره ای که برا خودخودمونه گوسفند شیم. :)
    پاسخ:
    چه عمه ی کوچولویی بودین:))
    اتفاقا هر چقدر فاصله سنی عمه و خاله یا دایی و عمو با خواهر زاده یا برادر زاده کم باشه فکر کنم رابطه شون بهتر میشه و مثل یه دوست میشن که کنار هم بزرگ میشن و بیشتر به درد هم میخورن
    من فاصله سنیم با عمه و خاله خیلی زیاده
    ایشالا:)
    دقیقا :)
    الان منو زهرا (برادرزاده ام) دوتا دوست باحالیم و جالب اینکه قیافه زهرا رو انگار که از رو من کپی گرفتن، هروقت بیرون میریم همه فکر میکنن خواهریم مام چیکار داریم به ملت توضیح بدیم خواهریم خب :)))
    البته من بقدری کودک درونم فعاله که بچه یه ساله هم حس میکنه همبازیشم :)
    پاسخ:
    اینجوری که خیلی باحاله، برا خواهرزاده تون هم حسن بزرگیه
    این کودک درون فعال هم نعمت بزرگیه:)

    من همیشه از صف ایستادن نفرت داشتم :/
    پاسخ:
    متاسفانه ما  واسه همه چی تو مملکت باید صف وایسیم از صف نذری بگیر تا صف کار و دانشگاه و ازدواج...
  • ریزوریوس ❤:)
  • این گوسفند شدنم عالمی داره برا خودش:)

    پ.ن : یکی از چیزهایی که ازش متنفرم تو صف بودنه. البته فکر کنم همه متنفر باشن! انقدر دکتر خوب کم هست که مطب دکترای خوب جا نیست!
    پاسخ:
    ایشالا قسمتتون بشه:)
    منم از صف متنفرم واقعا

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">