اگر نفرت بکاری...
دختر همسایهمون که دو سه ماه بود عروسی کرده بودن با خانوادهی همسرش رفتن شمال، پلیس بهشون اخطار بیحجابی داده و ماشینشون رو توقیف کرده! همسرِ دختره به بقیه گفته که شما منتظر بمونید من با یه موتوری مسافرکش میرم پاسگاه التماس میکنم شاید بخاطر اینکه مسافریم و زن و بچه توی جاده نمونن، ماشین رو آزاد بکنن. سوار موتور میشه که بره پاسگاه پونصد متر جلوتر موتور شاخ به شاخ میزنه به یه پراید و هم رانندهی موتور و هم پسره درجا فوت میکنن.
یعنی حال و هوای داخل خونهی همسایهمون رو نمیشه تشریح کرد مادرِ یه طرف افتاده دختره کپ کرده و هذیون میگه پدره رو بردن اورژانس داداش دختره دیوونه شده و ...
دختره فقط ۲۴ سالشه و از الان تا آخر عمر شاید با عذاب وجدانی زندگی کنه که همسرش بخاطر یک لحظه پایین افتادن روسریش از دستش رفته!! و خودش رو مقصر بدونه.
تنها چیزی که الان به ذهنم میرسه اینه که ننگ به افکار پوسیدهتون، ننگ قوانین مندرآردیتون، ننگ به نفرتی که در جامعه به وجود آوردین که ای کاش روزی این نفرت دامان خودتون رو بگیره، ننگ به خودتون و مسلمونیتون که اسلام رو هم لکهدار میکنید.
#همین
- ۰۲/۰۶/۰۴
طفلک دختره.
دلم ریش شد براشون....
به خودشون برنمیگرده حامد، اینا مصداق همون مثل ترکیای هستن که میگه پارچۀ نجس آتیش نمیگیره!