همراز

خنک آن قمار بازی که بباخت آنچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

همراز

خنک آن قمار بازی که بباخت آنچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

بایگانی

۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

۲۹
بهمن
۹۷

روزی ملانصرالدین خطایی مرتکب میشود و او را نزد حاکم می برند تا مجازات را تعیین کند .

حاکم برایش حکم مرگ صادر می کند اما مقداری رافت به خرج می دهد و به وی می گوید اگر بتوانی ظرف سه سال به خرت سواد خواندن و نوشتن بیاموزی از مجازاتت درمی گذرم .

ملانصرالدین هم قبول می کند و ماموران حاکم رهایش می کنند!!!!!

 عده ای به ملا می گویند مرد حسابی آخر تو چگونه می توانی به یک الاغ خواندن و نوشتن یاد بدهی ؟

ملانصرالدین می فرماید : انشاءالله در این سه سال یا حاکم می میرد یا خرم...!! 

همیشه امیدوار باشید؛ چیزی به نفع شما تغییر میکند.


پ.ن: متاسفانه حکایت اینروزهای ماست

  • حامد سپهر
۲۲
بهمن
۹۷

صبحی داشتم میرفتم شرکت (بخاطر مراسم امروز ما آماده باش هستیم) توی مسیر یه پیرمردی رو دیدم که اون موقع صبح کنار خیابون منتظر تاکسی بود ؛سوارش کردم گفتم: حاجی کجا میری

گفت: میرم واسه راهپیمایی

گفتم: حاجی الان که خیلی زوده!

گفت:یخورده بعد خیابونا بسته میشه تاکسی گیرم نمیاد

گفتم: خب اتوبوس هست دیگه، همشون هم مجانی میبرن تا مسیرهای راهپیمایی

گفت: من با این پا نمیتونم اتوبوس سوار بشم

گفتم : حالا برا شما واجب نیست که با این شرایط بری راهپیمایی

گفت : اتفاقا باید بریم

حوصله بحث سیاسی باهاش نداشتم

گفتم: خدا اجرتون بده

گفت : جوون میشه اون ترانه رو خاموش کنی

با خنده گفتم: حاجی اینو رادیو داره پخش میکنه

گفت: عجب!

گفتم : حاجی امروز به برکت انقلاب همه چی آزاده ، ترانه غیر مجاز ، بدحجابی، حرکات موزون، جنگ و شادی، ...

هیچی دیگه نگفت و من به این فکر میکردم که با پتانسیل این مردم همیشه در صحنه توی این چهل سال چه کارها میشد کرد که نکردیم.


#همین

  • حامد سپهر
۱۵
بهمن
۹۷

"نیکولا" یا خانوم نیلوفر نیک بنیاد رو چند سالیه میخونم اون روز که خبر نامزدیش رو تو وبلاگش نوشت باور کنید اونقدر که براش خوشحال شدم و آرزوهای خوب کردم ، شاید اگه خودم نامزد میکردم اینقدر خوشحال نمیشدم :)))

هر بار که وبلاگش رو باز میکنم منتظر یه مطلب جدید در مورد خودش و آقای رجبی هستم 

با اینکه من تا حالا حتی یه کامنت هم واسه پستاش نذاشتم (البته کامنتهاش بسته س فقط میشه براش ایمیل زد) ولی دوست داشتم یه روز بهش کامنت بدم و کلی آرزوی خوب براش بکنم

نمیدونم این حس از کجا ناشی میشه که بعضی هارو میشه فراتر از هر علاقه یا جنسیت یا هر چیز دیگه دوست داشت و بهش احترام گذاشت شاید فقط و فقط این میتونه بخاطر شخصیت و منش اون طرف باشه ولاغیر.

آدمهای خوبی باشیم و انرژیهای مثبت بدیم به اطرافیانمون


#همین


پ.ن : آدمها یه روزی بخاطر کارهایی که انجام ندادن بیشتر افسوس میخورن تا کارهای اشتباهی که در گذشته انجام دادن

  • حامد سپهر
۱۱
بهمن
۹۷

بر اساس یک افسانه ی قدیمی ماه گرفتگی روی بدن ،محلی رو که در زندگی قبلی از اونجا کشته شدید رو  نشون میده.

توی حموم داشتم همه جای بدنم رو بررسی میکردم تا یه ماه گرفتگی یا نشانه ایی پیدا کنم تا بدونم توی زندگی قبلی از کجا کشته شدم، هیچ جایی رو پیدا نکردم . نکنه سکته کردم یا از کهولت سن مردم یا اینکه دچار خفگی توی آب شدم یا....

به زندگی قبلی اعتقادی دارین اصلا؟

بارها شده واسه اولین بار جایی رفتم ولی یه حسی بهم میگفت که من قبلا اینجارو دیدم یا همینطور آدمایی که برا اولین بار بود میدیدمشون ولی احساس کردم که میشناسمشون و قبلا جایی دیدمشون. احتمالا برا همتون این قضیه پیش اومده و تجربه ش رو داشتین.

هندوها معتقدند آدمها مدام در حال مردن و متولد شدن هستن و موقعی از این عذاب رهایی پیدا میکنن که وقتی مردن کنار رود گنگ سوزونده بشن و خاکسترشون به رودخانه ریخته بشه تا روحشون آزاد بشه ( فیلم "فریاد مورچگان" از محسن مخملباف رو ندیدین اگه پیدا کردین حتما ببینید)

با همه این حرفا من دوست دارم اگه یه روزی دوباره متولد شدم یه موزیسین به دنیا بیام، چیزی که خیلی وقتا حسرتش رو خوردم که چرا از بچگی سفت نچسبیدمش و ادامه ش ندادم


#همین

  • حامد سپهر