مثل من مثل یه شاخه مثل تو مثل یه پوپک
مثل ابریشم تاریک این شبراهه خاموش
که گر میگیره از خودسوزی شاداب یک آواز
مثل آیینه بینبض این تالاب زنبقپوش
که تن واکرده زیر بارش رگبار موجانداز
مثل پروانهای در مشت
چه آسون میشه مارو کشت
مثل تصویر ماه تلخ تبعیدی
که رو تالاب این بیراهه افتاده
مثل این ساکت دلگیر آواره
که تن واکرده رو دلتنگی جاده
مارو با قطره اشکی میشه لرزوند و ویرون کرد
مارو با بوسه شعری میشه ترانه بارون کرد
…
تو این بیداد پهناور تو این شبراهه سرتاسر
نه یک دست و نه یک آغوش نه یک سنگ و نه یک سنگر
پناهی نیست جز آواز
رفیقی نیست جز دیوار
کجایی ای چراغ عشق
منو از سایهها وردار
مثل پروانهای در مشت
چه آسون میشه مارو کشت
#مهسا امینی🖤
- ۵ نظر
- ۲۷ شهریور ۰۱ ، ۰۹:۱۹