بیشترین حوادث خانگی توی آشپزخونهها رخ میده! یعنی دقیقا جایی که داری پیاز خرد میکنی و باید یادت بیاد که مامان اول پیاز رو سرخ میکرد یا سیب زمینی؟!
یا اینکه زردچوبه رو همون اول به پیاز اضافه میکرد یا وقتی که طلایی شد؟!
با همین فکراست که انگشتتو با چاقو میبری و وقتی داری دنبال چسبزخم میگردی شیری که خواهرت بهت سپرده که حواست بهش باشه سر میره و اجاق گاز به فنا میره!
آشپزی مامان زبانزد فامیل و دوست و آشنا و همسایه بود و همهی این هنرش رو مدیون مادرشوهر مرحومش بود. یکی از غذاهایی که خیلی عالی و شیک و مجلسی درست میکرد حلوا بود. واسه همین هر مراسم روضه یا سفره یا ختم توی فامیل و در و همسایه بود از مامان خواهش میکردن که براشون حلوا درست کنه. یادمه بچه که بودیم یه همسایهی شمالی داشتیم یه روز خانومشون اومده بود دم در خونهی ما و به مادرم گفته بود که دخترش دلدرد عجیبی داره و احتمالا پر... شده بود(ما هم اونموقع بچه بودیم و قضیه رو نمیدونستیم) مادر هم براشون حلوا درست کرد و توش هل و زعفران و چندتا چیز گرمی دیگه ریخته بود و داده بود بهشون و حال دخترشون بهتر شده بود بعداز اون ماجرا ما هم هر ماه یه بار به موجبات دختر همسایه حلوای مامانپز میخوردیم :) تا اینکه اونا از اون محل رفتن.
روز ختم مامان هیچکس دستش به حلوا درست کردن برا مراسمش نرفت چون همه میگفتن الان اگه اینجا بود کلی از ما ایراد میگرفت که آرد چرا خامه شعله چرا کمه روغن چرا زیاده و... و بعد همه گریه کردن.
#همین
- ۱۴ نظر
- ۲۴ بهمن ۰۰ ، ۲۱:۲۶