۱_ مامان تماس گرفت و گفت: اومدنی یه خورده سبزی و خیار بگیرم . رفتم میوه فروشی و داشتم خیار جمع میکردم که یه آقایی وارد مغازه شد و به صاحب مغازه گفت : یه کیلو گوجه و خیار میخوام ولی پول همراهم نیست اگه میشه فردا بیارم براتون. صاحب مغازه گفت : شرمنده، ما اینجا شاگردیم نمیتونیم بدیم.
با اشاره بهش گفتم: من حساب میکنم بده بهش.
خلاصه مرد میوههاشو گرفت و تشکر کرد و رفت منم کارتم رو دادم و حساب کرد. صاحب مغازه برگشت بهم گفت: خیلی از اینا کارشون همینه و اینجوری از مردم اخاذی میکنن!
بهش گفتم: منم میدونم خیلی از اینا کارشون همینه ولی اون طرف قضیه رو هم حساب کن که اگه راست گفته باشه یه پدری امشب دست خالی نمیره خونهش و قسمت بد قضیه اینه که اگه همین آدم مجبور بشه ، یا از دیوار خونه من و شما میره بالا یا پخش و تایر ماشینمون رو میدزده!
۲_یه روانشناسی تو یکی از دانشگاههای معتبر آمریکایی برای دانشجوهاش یه موقعیت تعریف میکنه اونم اینکه؛ مردی دربهدر دنبال یه آمپولی میگرده تا امشب برای خانومش تزریق بشه و اگه تزریق نشه زنش میمیره! ولی اون آمپول فقط تو یه داروخانه هست که اونهم بخاطر اینکه این مرد پول کافی نداره بهش نمیده. بلاخره شب میشه و مرده نمیتونه پول تهیه کنه و داروخانه هم تعطیل میشه. اگه شما جای اون مرد بودین چیکار میکردین؟ حدود ۳۰ درصد دانشجوها جواب میدن چون دزدی کار زشتیه اونا حاضر نمیشن که در داروخانه رو بشکنن و اون آمپول رو بدزدن.
استاد میگه : اون ۳۰ درصد هنوز به بلوغ فکری کامل نرسیدن.
۳_فیلم طلا به کارگردانی پرویز شهبازی و تهیه کنندگی رامبد جوان رو ببینید البته هنگام تماشای فیلم یه خودکار و کاغذ همراهتون باشه و اسم پنج شخصیت اصلی فیلم یعنی نگار جواهریان(دریا) هومن سیدی (منصور) طناز طباطبایی (لیلا) مهرداد صدیقیان(رضا) هدی زینالعابدین(الهام) رو زیر هم بنویسید و جلوی اونها دو ستون عمودی بکشید که یکی خوب باشه یکی بد ! بهتون قول میدم هر یکربع به یکربع یه ضربدر جلوی اسم هر کدومشون در قسمت خوب یا بد بزنید و یکربع بعدی نظرتون عوض بشه!
_و کل این حرفا یعنی اینکه آدمها رو قضاوت نکنید هر کسی در هر موقعیتی ممکنه کاری انجام بده که اگه ما بجای اون باشیم شاید رفتار بدتری از ما سر بزنه.
#همین
- ۱۳ نظر
- ۲۲ دی ۹۹ ، ۲۳:۰۸