دیروز سر یه پروژه ایی بودیم که برای انتقال کابلهای فشار قوی برق مجبور شدیم تماس بگیریم بیل مکانیکی بیاد و یه مسیری رو برامون بکنه در حین خاکبرداری ناخن بیل مکانیکی به فیبر نوری مخابرات گیر کرد و اونو قطع کرد و باعث شد تمام تلفنها و به طبع اون اینترنت شهر جدید پرند به مدت 12 ساعت قطع شد سوای خسارتی که مخابرات بابت تعویض کابل از شرکتمون دریافت کرد و اونهمه شاکی از جمله اپراتورهای اینترنت و تاکسی تلفنی های منطقه و پیک تلفنی ها و ...که ریختن سرمون من به فکر شبکه های مجازی بودم که 12 ساعت قطع شد تا مردم به زندگیه عادیشون برسن ، فکر *دوستت دارمهایی* بودم که سند نشد ، فکر * یه چیزی خیلی وقت بود میخواستم بهت بگم ولی الان میخوام بگم* هایی که سند نشد ،فکر *ازت متنفرمهایی* که سند نشد ،فکر *دیگه بهم زنگ نزنهایی* که سند نشد ،فکر *دیگه دوستت ندارمهایی* که سند نشد و .......هزاران کامنت وپیغام و مسیج و کامنت دیگه که سند نشد تا شاید تجدید نظری توش بشه .
# همین
پ.ن: دوران ابتدایی رو توی مدرسه ایی بنام توفیق توی شهر زنجان درس خوندم دیروز از طریق یکی از دوستان که زنجان زندگی میکنه خبردار شدم قراره مدرسه رو بخاطر قدیمی بودن تخریب کنن و دانش آموزایی که اونجا درس خوندن بصورت خودجوش تصمیم گرفتن اول مهر برن مدرسه و آخرین عکس یادگاریشون رو اونجا بگیرن و کلی خاطره بازی کنن از الان ذوق اونروز رو دارم
- ۱۶ نظر
- ۲۹ فروردين ۹۷ ، ۱۳:۱۱