میگن که ...

میگن که زلزله ی اصلی تو راهه این فقط پیش لرزه بوده، میگن که طرفای کرج خیلی خسارت زده، میگن که خیلی کشته داده ،

میگن که برید باکهای ماشینتونو پر کنید ، میگن که هرچی میتونید آذوقه تهیه کنید ، میگن که حتما چادر بخرید ، میگن که ... میگن که ....

و خیلی از میگه که های دیگه که ما خودمون میسازیمشون یا برامون میسازن . واین بخاطر یه ترس خود ساخته ایه که ما خودمون برا خودمون ساختیم . اصلا توی شایعه ساختن ید طولایی داریم.

دیشب من تو مسیر برگشت از پروژه بودم که زلزله اتفاق افتاد و خدا رو شکر هیچگونه تلفاتی نداشت در عرض چند دقیقه خیابونها اون موقع شب ترافیک شد پمپ بنزینا صفی شد فروشگاهها شلوغ شدن وکلی اتفاق دیگه و این بخاطر وحشتیه که جنبه ی روانی داره و ما خودمون ساختیمش .

یه مقدار خرید داشتم رفتم به یکی از فروشگاههای سر راه یهو با جمعیتی از مردم روبرو شدم که مثل قحطی زده ها ریخته بودن فروشگاه و هر چیزی دم دستشون بود و فکر میکردن بدرد میخوره خرید میکردن از کنسرو و تن ماهی و نون بسته ایی و مواد غذایی دیگه بگیر تا باطری و طناب و سوت و دستکش و کلی وسایل دیگه

به صاحب فروشگاه میگم که واسه شما بد نشدا کلی امشب فروش داشتین البته خودش هم به این نتیجه رسیده بود که حتما لازمشونه که میخرن

میخوام بگم که ماها آدمهای دقیقه نودی هستیم به وقتش فکر اینچیزا رو نمیکنیم و این باعث میشه با حوادث اینچنینی خیلی غیراصولی برخورد کنیم و باعث راهبندان و شلوغی و زحمت واسه همدیگه بشیم

اینکه یه عده ایی با این شایعات کلی جنس بنجل و ته انبار مونده رو به ملت غالب کنن تقصیر خودمونه و این میگن ها رو خودمون واسه خودمون میسازیم

 

# همین

 

پ.ن :

دقیقه ی آخر
پاییز تقویم را معطل می کند
شاید
برگردی …
یلدا ، مگر همین نیست ؟

یلداتون مبارک