همه رو بخشیدم اما تو رو نه...
جمعه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۶، ۱۱:۲۰ ق.ظ
بر خلاف همیشه ، چشماش فقط سیاهی رو تصویر میکرد.
احساس می کرد که گوشهاش از همیشه تیز تر شده و صداها رو بهتر میشنوه .
یاد اون شب افتاد و این که چرا اینجاست؟
بغض سنگینی تو گلوش نشسته بود و نمی دونست چی بگه،از کی شکایت بکنه و کیو مقصر بدونه.
تو ذهنش دنبال معنای حقیقی عشق میگشت که صدای پرستار اونو به خودش آورد:"عزیزم باید پانسمان صورتتو عوض کنم! "
اسید بیرحمانه کار خودش رو کرده بود.
# همین
پ . ن : عشق اسارت نیست نام هر دوست داشتنی رو عشق نذاریم، هر نوع وابستگی رو با عشق اشتباه نگیریم
عنوان: از ترانه بعد تو از محسن یگانه
- ۹۶/۱۱/۱۳