رومانتیک
پنجشنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۶، ۰۳:۴۲ ب.ظ
دوست داشتم آشناییمون یک جورایی کلاسیک یا رومانتیک بود. مثلا موقع رانندگی با هم تصادف میکردیم و مقصرتو بودی و من با عصبانیت پیاده میشدم تا به هرکی که به تو گواهینامه داده و یا اون راننده گریدری که جاده ی روستاتون رو صاف کرد تا تو گاو و گوسفنداتو بفروشی و بیای شهر و ماشین بخری بد و بیراه بگم ولی تو پیش دستی میکردی و با لبخند میگفتی چه چهره ی خشن جذابی و من لبخند میزدم و دستپاچه میگفتم لطفا دفعه ی بعد بیشتر دقت کنید ولی اونموقع من گواهینامه نداشتم تا ماشین داشته باشم .
ویا وقتی با عجله
با یه بغل جزوه از پله های دانشگاه پایین میومدم ناگهان تنه ام به تنه ت میخورد و جزوه
ها پخش زمین میشدند و تو با عذر خواهی کمک میکردی که جزوها رو جمع کنیم و همزمان دستمون
رو یه جزوه بهم میخورد ولی از بد شانسی من تو رشته و دانشگاهی درس
خوندم که حتی کارمنداش هم آقا بودن چه برسه به همکلاسی و هم دانشگاهیاش.
یا کمی دورتر
موقع خوردن آب از چشمه ی دامنه های توچال تو یک دختر بکر و ساده ی روستایی بودی که
واسه پر کردن کوزه از چشمه اومده بودی و من از پشت عینک آفتابی کوهنوردیم یک دل نه
صد دل عاشق ساده گی تو میشدم ولی تو هیچوقت لپ های سرخ و پوست آفتاب سوخته
نداشتی .
نمیدونم کجا و کی و چه جوری تو زندگیم پیدات شد بی هیچ رومانتیک بازی و کلاسیک بودنی
#همین
- ۹۶/۱۱/۱۹