رولت روسی
با لحن جنون بخوانید. # همین
الف : راه بیا لعنتی ...راه بیا ... خوابت ببره میمیـــــــری
ف : نه اونقدر ها هم سرد نیست
الف :احمق سرما یه بهونست ...استخونات که با هم مشکل پیدا کنند
دیگه روی هم ، روی حرف تو وای نمیستند
ف : من نمیخوام اون روی دنیا رو ببینم میفهمی ؟
الف : لباساتو در بیار لخت شو
ف : هه... این مجسمه با لباس قشنگ تره
الف : لخت شو ...نذار سرما تدریجی بهت رسوخ کنه ، بذار یه دفعه باشه ...
شاید گر بگیری
ف : از چی گر بگیرم ؟ از آتیشی که روشن نمیشه ؟
الف : آتیش روشن که بشه تایمرش هم روشن میشه ،
یه جوری روشن شو که خاموش نشه
ف : دیــــــــــــوونه ، ما همه شمع هستیم ... پارافین داریم ...تموم میشیم
الف : ... واسه همینه که فقط شبا میان سراغت ...
واسه همینه ذره ذره لباستو در میارن ... که گر نگیری ...
ف : بسه .... میخوام بخوابم ... جای دندونا رو تنم درد می کنه
الف : هنو نفهیدی گازت میگیرن که دندوناشون کند نشه ؟
از استخونات پله برقی میسازن تا آبشارشون باحال تر بریزه
ف : من یه فاحــــــــــــشه ام .... به خواب نیاز دارم می فهمی ؟؟
الف : بخوابی میمیری ... صبح دوباره فاحشه به دنیا میای
ف : تو چه مر گــــــــــته ؟ بیا خودتو خالی کن گورتو گم کن دیگه
الف : تا حالا کسی ازت خواسته لباساتو در بیاری و جای تو ، لباساتو اتو کنه ؟؟؟....
درش بیار
ف : لباسی که بوی عرق میده رو که اتو نمیکنند
الف : بیا قمار کنیم
ف : رو چی ؟ چیزی واسه از دست دادن ندارم
الف : چرا ... خوابیدن تنها چیزیه که داری ... بیا سرش قمار کنیم
ف : قمار نه .... دوئل کنیم ...رولت روســــی ...اینو از بچگی دوست داشتم ،
نصیبم نشده
الف : دوئل ، دل میخواد .... داری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ف : لبه ی پرتگاه که وایسی همه چی داری .......
وقتی قراره یه دقیقه بعد نباشی همه چی داری ...
چون داشتن ِ هر چیزی اون موقع بی ارزشه ... واسه همین داریش
الف : یه تیر میذاریم و میچرخونیم ، هر شلیک که خالی بود حق پرسیدن ِ یه سوال
قبول ؟؟
.
.
.
شلیک اول .... تق
(مرگ اونقدر ها هم حقیر نیست که تا نیتشو کردی بهت پا بده )
الف :گریه ی بعد از سکس رو ترجیح میدی یا خنده ی وقت پول گرفتنو ؟
ف : پول گرفتنو
شلیک دوم ..... تق
ف : تو به همه ی فاحشه ها اینطوری هستی یا فقط من ؟
الف : با هر کی که لبه ی پرتگاه دل دل میکنه اینطوریم ....
شلــــــــــــــــــیک سوم ....... تق
الف : دوست داری با یه مرد عادی پشت یه آبشار فوق العاده زیبا و بلند توی یه غار
بخوابی یا با معشوقت وقتی که داره از یه خیانت بر میگرده ؟
ف : معشوقه رو که نداشتم ... آبشارو هم همینطور ... ترجیح میدم بخــــــوابم ...
با هرکی ، هر جایی که بذاره بخوابم
شلیک چهارم .................. تق
ف : فکر میکنی لباساتو در بیارم بهت بچسبم بازم فکرت به سوال کردن میرسه ؟؟؟
الف : من سکس لبه ی پرتگاه رو تجربه نکردم ... شاید خوب باشه
ولی من رو ارضا نمی کنه ، تا وقتی چشمام به یه چیز ِ دیگه گیر کرده
شلیک پنجم ........... تق
الف : خب دو تا دیگه مونده ... دوست داری این گلوله تو سر ِ کدوممون بره ؟
ف : فرقی نمی کنه ... تو سر ِ هر کدوممون بره ، من میتونم بخوابم .
شلیک ششم .............................. تق
ف : خب بد آوردی آقای سوال ... یک شلیک مونده و یه گلوله ، آخرین وصیتتو بکن
الف : وصیت که لایق من نیست ...
میدونی ، چتر نجات یا لباس ضد گلوله هیچ وقت نجاتت نمیده تا وقتی که
خودت به زنده بودن اعتقاد نداری
فقط یه چیزی ، با هر کی که خوابیدی جای نصف پول ازش بخواه لباستو اتو کنه
اینجوری فقط تو نیستی که مفعول ِ خواسته های اونی
یه گوشه میشینی و با چشات میبینی اونم واسه خاطر ِ تو ، مفعول میشه
شلیک هفتم ..............................................................
- ۹۶/۱۲/۲۴