اینجا آخر دنیاست...
اینجا آخر دنیاست ...
این جمله رو بارها و بارها میتونی از زبون هر کارگر یا پیمانکار یا هر مهندسی که اینجا شاغله بشنوی اینو ازگرمای وحشتناک و آمار تلفات و حوادث کاری عسلویه به راحتی میشه حس کرد.
اینجا کشور هفتادو دو ملته از ژاپنی و انگلیسی و اتریشی بگیر تا افغانی و ترک و فارس و لر و کرد و ... کسایی که سالها پیش به امید یه درآمد عالی و یه شغل خوب اینجا اومدن وبه ناچار موندنی شدن.
مررررررررردهایی
که اینهمه رنج رو تحمل میکنن تا شرمنده زن و بچه شون نشن کسایی که با این
شرایط سخت کار میکنن وعرق میریزن تا یه عده دیگه توی پایتخت زیر کولرهای اکسیژن ساز
به داشتن عسلویه افتخار کنن و پز شو بدن، جایی که ارتباط
با آدم های دیگه به صفر میرسه، نه آب تصفیه شده ،نه مغازهیی، نه سینمایی، نه تفریحی وبدتر از همه اینها،دلهای
تنگی که برای دیدن خانواده هاشون پر می زنه تو این فکرها
بودم که یکی از پشت سر صدا زد مهندس عکس نگیر زن و بچه
ش میبینن ناراحت میشن گفتم چشم ولی بجاش یه سوالم روجواب بده چی نگه ت داشته
اینجا؟ زیر لب با لهجه ایی که نفهمیدم مال کجا بود چیزی گفت و رفت.
# همین
پ.ن: غروب زیبای خورشید کنار ساحل بندر عسلویه و ...نه فقط غروبهاست که دلگیر است، دلت که گیر کسی باشد همیشه میگیرد
- ۹۷/۰۴/۰۳
واقعا دمشون گرم