همراز

خنک آن قمار بازی که بباخت آنچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

همراز

خنک آن قمار بازی که بباخت آنچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

بایگانی

برای تویی که نمیشناختمت...

شنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۷، ۱۱:۱۹ ب.ظ

اوایل زیاد نمیشناختمت فقط میدونستم نگار (خواهرم) کتابهام رو واسه تو قرض میگیره این رو هم میدونستم که پدر مادرت از هم جدا شدن و و پدرت با خانومی و مادرت با آقایی ازدواج کردن و چون اینجا ترکیه یا کلمبیا نیست امیدی هم به برگشتشون نبود. کم کم فهمیدم که "هدایت" رو بیشتر دوست داری و کوری رو نصفه پس فرستادی... یادمه روزی که برای نگار "شازده کوچولو" رو خریده بودی و پرسیده بودی داداشت هم دوسش داره ؟ اسمت رو هم نمیدونستم اصلا نمیدونم چرا هیچوقت نپرسیدم... فقط از نگار میپرسیدم :دوستت خوبه ؟ میگفت آره ، مثل خودت دیوونه س . یه بار ببینید همو و جواب میدادم " حتما، چهارشنبه ی سال آینده" و قرار بود همون چهارشنبه گیتارت رو همراهت بیاری تا بزنی و من برات"آهوی وحشی" بخونم و گفته بودی اصلا هم برات مهم نیست که من هنوز خوب ریتم نمیگیرم.

بعداز امتحان مدار از نوع منطقیش... توی حیاط دانشگاه دنبال محمود میگشتم تا کتاب "هنر مدرنش" رو با کلی معذرت خواهی بهش پس بدم و بگم یکی از همین چهارشنبه های بعد امتحانات میخونمش!. نگاهم میچرخید که نگار رو دیدم جایی بین زمین و دیوار وا رفته بود . تنها صدای هق هقش رو میشنیدم . نمیدونم بهش گفتم یا از ذهنم گذشت که پرسیدم دختر چته ؟!

روبروش نشستم رو زمین و اون همچنان هق هقش ادامه داشت و باز پرسیدم چته تو دختر ؟!

که بلاخره بریده بریده قاطی فین فین و هق هقش گفت : بهترین دوستم خودکشی کرد. ساکت شدم و بعد بی اختیار پرسیدم : موفق شد؟!

سرش رو به دیوار تکیه داد و چشماشو بست و سرش رو تکون داد که یعنی آره .

نمیدونم چرا خندیدم . حرفی نداشتم که بزنم .

بعدها اضافه کرد که کارت رو با سم انجام داده بودی و اسمت هم غزل بود و قبل مرگت به پرستارا گفته بودی: " نمیخوام بمیرم"

"آهوی وحشی" گوش میدادم که نگار زنگ زد و گفت تو کتابخونه ایی که من دیگه پامو نمیزارم اونجا یه کتاب از "هدایت " روی میزی که همیشه غزل مینشست جا مونده که تو صفحه ی اولش نوشته " برای حامدم که هیچوقت ندیدمش"

 

#همین

این فقط یک داستان بود.


پ.ن : نمیخواستم روز به این عزیزی مطلب ناراحت کننده پست کنم ولی شد دیگه ببخشید

روز دختر رو به همه ی دختران سرزمینم  و همچنین دختر خودم و همه ی دوستان وبلاگی تبریک میگم و بهترینها رو از خدا براشون آرزو دارم

  • حامد سپهر

نظرات  (۲۵)

چقدر غمگین بود :(
پاسخ:
معذرت میخوام

روزتون هم مبارک:)
  • بهارنارنج :)
  • هیییی:)
    پاسخ:
    :(((
    معذرت خواهی لازم نیست

    ممنونم
    پاسخ:
    خواهش میکنم
    ؛(
    پاسخ:
    :((
    متفاوت ترین نگاه مث همیشه
    ممنون روز دختر تونم مبارک
    پاسخ:
    ممنونم از نگاهتون
    روزتون هم مبارک:)
    چقدر غم‌انگیز.امیدوارم روحش شاد باشه.
    پاسخ:
    ممنون خدا همه رفتگان رو بیامرزه

    روزتون هم مبارک:)
    فک نمی کردم اینطوری تموم بشه
    پاسخ:
    زندگی همیشه اونطوری که ما میخواییم پیش نمیره
    حس میکنم غزل زیادی فیلم میدیدهای و تخیلات قوی داشته!
    نمیدونم چرا الان که نباید بفهممش قشنگ میفهممش، حس ترسناکیه فهمیدنش.

    خدابیامرزتش :|
    پاسخ:
    خودکشیش بخاطر یه مشکل خانوادگی بود
    واقعا حس ترسناکیه
    ممنون
    راستی روزتون هم مبارک:)
    همون دیگه!

    خیلی ممنون. :)
    پاسخ:
    ممنون که میخونید
  • ریزوریوس ❤:)
  • فقط اونجا که قبل از مرگش گفته نمیخوام بمیرم :((((
    پاسخ:
    بعضی وقتا خیلی زود دیر میشه:(
    روزتون مبارک:)
  • بانوچـ ـه
  • روز دخترتون مبارک :)
    پاسخ:
    ممنون:)) کاش میشد به خودش روزشو تبریک میگفتم
    روز شما هم مبارک:)
    خدا رحمتش کنه ان شاءالله

    ممنون، عید شما هم مبارک
    پاسخ:
    خدا همه ی رفتگان رو بیامرزه
    روزتون مبارک:)
    تسلیت میگم
    کاش می دیدی ش
    پاسخ:
    ممنون خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه
    خب حتما قسمت نبوده:(
    خدا رحمتش کنه ...

    اکثر کسایی که خودکشی می کنند و میان اورژانس می گن نمی خوان بمیرن . پشیمون می شن ولی متاسفانه برای بعضی چیزاو بعضی وقتا واقعا راهی نیست .

    روز دخترتون مبارک (: .
    پاسخ:
    خدا همه ی رفتگان رو بیامرزه
    خودکشی معمولا یه تصمیم لحظه ایه که بعدا پشیمونی میاره ولی خیلی وقتا دیره برا پشیمونی

    ممنون از لطفتون
  • آسـوکـآ آآ
  • چقدر غمگین...
    متشکریم.
    پاسخ:
    ببخشید قصدم ناراحتی دوستان نبود
    خواهش میکنم
    شاید اگر شمارو میدید خودکشی نمیکرد
    پاسخ:
    شایدم خیلی زودتر از اینا خودکشی میکرد:)))
    با خانواده به مشکل خورده بود
    عاشق میشد انگیزه میگرفت
    پاسخ:
    حالا ما اونقدر هم عاشق شدنی نیستیم والا:)))
    ندیده عاشق شده بود
    پاسخ:
    بخاطر همینه میگم شاید اگه دیده بود پشیمون میشد از عشقش:)))
    دختر داری؟؟؟
    پاسخ:
    نمیشه گفت واقعا دارم از این فرزندهای معنویه که یه قسمت از هزینه هاشو به عهده گرفتم(طرح محسنین)ولی احساس مالکیت خاصی بهش دارم با وجود اینکه فقط اسمشو میدونم و شاید هیچوقت نبینمش

  • פـریـر بانو
  • غزل‌های زیادی هستن که قبل از مرگ از کارشون پشیمون می‌شن و این قصه درد داره...

    :: دیر رسیدم ولی ممنون. روز دختر شما هم مبارک :)
    من اگه از این دخترها داشته باشم می‌گردم پیداش می‌کنم! تصورش هم خیلی گوگولیه :))
    حیف که تو خرج خودمم موندم وگرنه حتما تو اون طرح محسنین شرکت می‌کردم. حیف...
    پاسخ:
    دقیقا همینطوره ولی زندگی معمولا یه فرصت دوباره به آدما نمیده

    روز شما هم مبارک :) ممنون
    ایشالا خدا کمک کنه بتونین حس فوق العاده ایه
    داستان واقعی بود؟
    غمگین بود ولی به دل نشست..
    پاسخ:
    همه ی داستانها هم یه منشا واقعی دارن
    ممنون که خوندین
    خیلی پساپس به دختر شما و دختر آیندتون هم مبارک (:
    پاسخ:
    ممنون از لطف شما روز شما هم پساپس مبارک:)
    دختر اینده رو خوب اومدین:))
    چقدر غمگین و چقدر ناراحت کننده :(
    نمیدونم چرا ولی هیچ وقت نتونستم خودکشی کردن اطرافیان رو تو ذهنم و واسه خودم توجیه کنم. به نظرم هیچ جوره قابل قبول نیست!

    خدا دخترتون رو حفظ کنه. :)
    پاسخ:
    :(
    خودکشی همون طور که جسارت زیادی میخواد همونقدر هم کار آدمهای ضعیفه، کسایی که از خودشون انتقام میگیرن
    ممنون از لطفتون ایشالا :)
    و بَدا به حال اون آدمی که اینقدر ضعیفه که به این کار فکر میکنه اما اونقدر جسارت نداره که انجامش بده ...

    سلام و حال دلتون خوب .
    ان‌شاءالله خودتون و دختر گلتون سلامت و دلخوش باشید و خیلی زود یکی از این دسته گلهای دوست داشتنی قسمتتون بشه تا به جفتشون تبریک بگید.

    راستی چرا باز کم پیدا شدید ؟ ان‌شاءالله که به دلخوشی سرتون شلوغ باشه :)
    پاسخ:
    اون آدم ضعیف بجای فکر کردن به خودکشی باید به یه تغییر فکر کنه تا بتونه اشتباهشو پاک کنه و جوری تغییر کنه که اطرافیان به احترامش کلاه از سرشون بردارن

    سلام دوست عزیز ممنون از لطفتون و تشکر بابت دعای خوبتون
    با اینکه آدرس نذاشتین از اینهمه لطفی که دارین و این خط خطیهارو میخونید ممنونم
    کم پیدا میشه گفت بعله بلاخره کار و ماموریت و ...
    سم خوب نیست، همون روش هدایت رو بیشتر میپسندم! بی درد لطفا
    پاسخ:
    شما دیگه چرا دایی؟:))

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">