افسانه ی لباسها
لباسها افسانه ی خاص خودشون رودارن، یه وقتایی یه پیرهن ساده ی نخی برات خیلی بیشتر از یه لباس مارک دار گرون قیمت ارزش داره و گاهی یه لباس اونقدر خستهات می کنه که دوست داری با اون حتی کناره های سینک و گوشههای کابینت رو تمیز کنی.
همه چیز بستگی به یک سری شرایط خاص داره. اینکه به چه مناسبت خریده باشی. اینکه چطور خریده باشی و یا اینکه چه کسی برات خریده باشه. تموم اینها دست به دست هم میدن تا بفهمی چه مدت طول میکشه تا از یه لباس دل زده بشی.
مثل همین پیرهن چهارخونه سرمهایی، همون که بعد کلی وسواس و کلنجار رفتن با خودم ، واسه اولین قرارمون پوشیده بودم. حساب این لباس از تموم لباس هام جداست. حتی وقتی که برام کوچک شده بود. دلم نیومد از خودم دورش کنم. این از همون دسته لباسهاییه که آدم با صد دست کت و شلوار مارکدار هم حاضر نیست تاخت بزنه .
دوست داشتن لباس ها بستگی به یک سری شرایط خاص داره و چه چیزی خاصتر از یه خاطرهی شیرین.
#همین
- ۹۷/۰۸/۲۹
همینایی که میگین شاید باورتون نشه ولی بعد از تغییر سبک زندگی و انتخاب یه زندگی جدید، به یه خاطره فوقالعاده کمرنگ تبدیل میشه!
که آدم اصلا به طور کل نه تنها اون یادگار بلکه خاطراتش هم براش کمرنگ میشه!
خاصیت زمان...