همراز

خنک آن قمار بازی که بباخت آنچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

همراز

خنک آن قمار بازی که بباخت آنچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

بایگانی

خونه تکونی!

جمعه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۷، ۰۵:۵۴ ب.ظ

برای سومین بار البته این بار بلندتر صدا زدم مااااااماااان کجایی! میگم انباری رو تمیز کردم پله های حیاط رو هم شستم ، پنجره های تراس رو تمیز کنم یا باغچه رو ؟؟

بازم جوابی نیومد ، نگران شدم با خودم گفتم نکنه بازم فشارش بالا رفته و یه گوشه خونه افتاده زمین! با همین فکر سریع رفتم داخل، توی آشپزخونه و پذیرایی و حال نبود حموم و دستشویی رو هم چک کردم ، دیگه داشتم از نگرانی سکته میکردم که در اتاق خواب کوچیکه رو باز کردم و با تعجب دیدم جلوی کمد نشسته رو زمین و یه آلبوم قدیمی تو بغلشه و آروم آروم اشک میریزه ، رفتم کنارش و گفتم: مگه قرارمون نبود که سراغ این کمد نری!؟ اشکهاشو پاک کرد و گفت :مگه میشه آخه!

گفتم :بذار باشه خودم این کمد رو تمیز میکنم.

گفت : این عکس جوونیهای باباته،( این آلبومهارو هزار بار باهم نگاه کرده بودیم )همون موقع که مجرد بود ، اولین باری که بعد نامزدی رفتم خونه ش ، رو دیوار پر بود از عکس گوگوش و هایده و مهستی و فروزان و شهره ، خودم همشو از رو دیوار کندم ، بعدظهرش هم باهم رفتیم چهارراه تئاتر شهر و یه عکس دونفره گرفتیم و قابش کردیم و زدیم به دیوار اتاقش.

آلبوم رو ورق زد و برام از گذشته ها گفت، از عمه بزرگه گفت که اوایل خیلی اذیتش کرده بود ولی الان جونش برا مامان میرفت. عکس به دنیا اومدن من و خواهرم رو نشون داد و کلی خاطره ازش گفت و اینکه بابا چقدر ذوق داشت ، آلبوم رو ورق زد و حرف زد و خاطره تعریف کرد وسطا گاهی گریه کرد و گاهی خندید و با یه عکسایی هم رفت تو خودش و آهی کشید...

آخر سر هم گفت اومدی و نذاشتی به کارام برسم، کلی کار مونده رو دستم پاشو پاشو به کارات برس!!!

پ.ن: نمیدونم چرا نگاه کردن به عکسهای قدیمی چاپ شده همیشه لذت بخشه و این حس تو عکسهای دیجیتالی جدید نیست.

پ.ن: ممنون از دوستانی که منو به چالش تصویر من از آینده دعوت کردن ، من چون ماموریت بودم وقت نشد بنویسم ولی اگه وقتش تموم نشده باشه حتما مینویسمش.


#همین

  • حامد سپهر

نظرات  (۱۴)

روح همه رفتگان قرین آرامش و رحمت.
خدا مادر رو براتون و شما رو برا مادر حفظ کنه.
خونه تکونی برا همین چیزاشه که سخته. یه چیزایی مرور میشن و یه چیزایی... حذف.
پاسخ:
ممنون از لطفتون خدا سایه پدر مادر گرامیتون رو براتون حفڟ کنه
اتفاقا شیرین هم هست بخاطر اینچیزاش
خسته نباشید شما چقدر کار کردید :))
خدا پدرتونو رحمت کنه و مامانتونو حفظ کنه براتون
آلبومها دفتر خاطراتن ( لازمه بگم این دفترخاطرات از خودتونه؟) هر برگ آلبوم پره از عکس آدمایی که دیگه بینمون نیستند بچه هایی که بزرگ شدن و خاطرات شیرین گذشته :)
پاسخ:
کارگر مفت گیر آوردن دیگه:))
خدا رفتگان شمارو بیامرزه
آره مثل دفتر خاطرات خانوادگی میمونن که از هر عکسی میشه هزارتا خاطره درآورد:)
بعضی وقتها بذارید برن سراغ آلبوم... آدم هیچوقت نمی تونه دوست داشتنی های از دست رفته ای را که هیچوقت قرار نیست تکرار بشن از یاد ببره!
پاسخ:
دور از چشم ما که حتما میره ولی هر بار ناراحت که میشه تپش قلب میگیره و فشارش میره بالا
  • آقای سر به هوا :)
  • لحظه هاتون خوش
    خدا بیامرزه پدر بزرگوارتون رو
    پاسخ:
    ممنون
    خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه
  • بهارنارنج :)
  • :)
    خدا رحمت کنه پدرتونو
    ان شاءالله سایه مادر بالا سرتون حفظ شه
    پاسخ:
    ممنون از لطفتون خدا سایه پدر مادر شما رو هم براتون حفظ کنه:)
  • مریــــ ـــــم
  • بابام یه آلبوم داره پر از عکسای جوونی و جبهش
    تنها تاکید میکنم تنها قسمت بامزه خونه تکونی خونه ما کمد بابامه که این آلبوم توشه.به ردیف میشینیم هرسال همشو نگاه میکنیم.همه تو جبهه با تفنگ و تانک عکس دارن بابای من با سیخ کبابو قاچ هندونه و حتی شیشه هایی مشکوک به مشروبات الکی (از عکسای کردستانه که مردم محلی براشون برده بودن و بابام سعی داره مارو قانع کنه آبمیوه هستن)حتی از حموم کردنشون هم عکس داره.همه لخت و پارچ آب به دست پشت خاکریز به ترتیب نشستن و درحال سابیدن خودشونن :))))
    خلاصه آلبوم عجیبیه
    یه چیزی هم که هست این عکسا گذر زمان رو میکوبن تو صورتمون.من هروقت جوونی های بابامو با اون همه مو و دلبری مقایسه میکنم با الانش خیلی غمگین میشم (بابام الان یه ذره بیشتر‌مو نداره،زندگی کچلش کرده،شایدم مامانم!)
    پاسخ:
    آقا شما دیگه قرار نیست ته توی عکسو دربیاری نیگا کن لذت ببر:))
    اون سیخ کباب دیگه عالیه تو اون شرایط:))
    خدا سایه شونو رو سرتون حفظ کنه، پدر نعمت بزرگیه
    مامانا
    آخ مامانا.....
    از این آلبوم های خاطره انگیز تو هر خونه ای هست که به تنهایی قدرت سرگرم کردن آدم به مدت چند ساعت رو داره.
    خدا رفتگان تون رو بیامرزه.
    مشتاق خوندن آینده شمام هستیم.

    پاسخ:
    آره این آلبومها دقیقا موقع خونه تکونی هم پیداشون میشه:)
    ممنون و همچنین
    ایشالا وقت شد مینویسم
    چقدر غم انگیز
    روح پدر بزگوارتون شاد
    ان ششششششاالله با امیرالمومنین محشور بشن
    پاسخ:
    ببخشید دم عیدی پست ناراحت کننده گذاشتم
    خدا رفتگان شمارو بیامرزه
    بُعد دیگه ماجرا کار کردنتونه
    خدا قوت ،خداوند بر توفیقاتتان بیفزاید:)
    پاسخ:
    #ما مظلومان همیشه تاریخ  :)))
    ممنون همچنین
    هوم خوبه که کمک میکنی
    قلمتم قشنگ بود :)
    پاسخ:
    نکنه شما کمک نمیکنی:))
    ممنون به قلم شما نمیرسه
    در حد همون انباری
    پاسخ:
    خدا قوت پهلوان:))
    روح پدرتون شاد
    واقعا هم حس عکس های چاپ شده متفاوته
    پاسخ:
    ممنون از لطفتون خدا رفتگان شمارو بیامرزه
    دقیقا همینطوره:)
  • פـریـر بانو
  • اومدم با نیش باز بگم «به‌به عجب پسر خوبی! خدا زیادت کنه جَوون» که ادامهٔ پست دلم رو لرزوند. این آلبو‌م‌ها و عکس و فیلم‌های قدیمی چه‌ها که نمی‌کنه... ورق زدنشون حس و حال عجیبی داره واقعا! امیدوارم پدرتون هرجا که هست در آرامش باشه. و خدا مادرتون رو هم براتون حفظ کنه. :)

    :: فکر نکنم محدودیت زمانی داشته باشه چالش. :تفکر
    پاسخ:
    در خوب بودن ما که شکی نیست:))))
    ممنون از لطفتون خدا رفتگان شما رو بیامرزه
    هر آلبوم یه فیلم چند ساعته از گذشته با خودش داره
    از همه اینا بگذریم. من برگام ریخت بخاطر این همه کمک کردن توی کار خونه! :|
    پاسخ:
    نکنه شما از کار توی خونه استعفا دادی:))

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">