همراز

خنک آن قمار بازی که بباخت آنچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

همراز

خنک آن قمار بازی که بباخت آنچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

بایگانی

:((

شنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۸، ۰۹:۰۵ ق.ظ

  دهانم پر حرف است و دلم پر درد

حیف که با دهان پر نمیشود حرف زد

 

 

پ.ن: جناب آقای عابدزاده رئیس سازمان هواپیمایی کشور با اون سن و سال حداقل یه جوری دروغ بگو که خودت باورت بشه!

پ.ن: دارم به خانواده های کشتی سانچی فکر میکنم و اینکه به اونا چه دروغهایی تحویل دادن:(

#همین

  • حامد سپهر

نظرات  (۹)

  • محمد رضا
  • این چه هفته مزخرفیه
    پاسخ:
    ما خودمون هفته و روز و سال رو میسازیم:(
    دیگه دلم نمیخواد صبح چشمام و باز کنم
    ان شاءالله که به زودی صبح ظهور باشه....
    پاسخ:
    ان شا الله
  • محمد رضا
  • از همون بابت گفتم!
    پاسخ:
    متوجه شدم ممنون
  • شارمین امیریان
  • 😭😭😭
    پاسخ:
    واقعا باید به حال خودمون گریه کنیم
  • بهارنارنج :)
  • اونجا که اووکادو گفت کاش منم تو اون هواپیما بودم حداقل...
    حرف دل منم هست
    پاسخ:
    دور از جونتون
    خدا واسه هیچکس نیاره اون روز رو حتی بانیانیش
    من همشهریم کاپتان کشتی سانچی بودخونه ی مادرش کنار خونمونه مادرش هنوز که هنوز منتظر پسرشه هرروز جلوی کوچه میشینه ومی گه مجید میاد... ولی حادثه کشتی سانچی اونایی که مسئول بودن معلوم نبود چی کار کردن نه جواب درست حسابی دادن نه چیزی...
    اما برای حادثه ی هواپیما اونایی که مقصر بودن شاید هم نبودن عذر خواهی کردن تازه تمام تقصیرات رو گردن گرفتن بقیه چی کار کردن...
    و اینکه اگه علت سقوط هواپیما موشک نبود بازم ناراحت میشدید؟؟
    آخه از ۴ شنبه تا شنبه ۴ روزه کسی چیزی نگفت یهو الان همه شدن دایه دلسوز تر از مادر..
    کلی پرسیدم جسارت نباشه ...
    پاسخ:
    اینکه عزیزی رو از دست بدی خیلی سخته ولی به محض اینکه مراسم خاکسپاریش رو انجام دادی و برات تموم شد تا حدودی از غمش کم میشه ولی وقتی حتی ندونی عزیزت چطوری فوت شده و یا حتی جنازه ایی نداشته باشی همیشه چشمت به دره و این سختتره اینکه اون آدم هنوز برات تو برزخه
    از همون روز اول هم میدونستن ولی دنبال راهی واسه لاپوشانیش میگشتن
    مرگ هر انسانی در هر نقطه دنیا هم که باشه و از هر نژادی واسه همه سخته ما هممون از یک پیکریم
    مگه میشه ناراحت نبود... روز اول چهارشنبه صبح باوجود اینکه تازه چند ساعت بود از شهر کرمان رسیده بودم شنیدم نفسم گرفت و توی مخاطبینم تنها کسایی که واقعا عزادارشون بودیم من بودم ودوستم سر همین بچه های نخبه با یه عده که یاوه گو بودن بحث کردم بقیه هم انگار نه انگار اتفاقی افتاد... اما الان اکثر مخاطبام تماما یه طرفه به قاضی رفتن اون عده ایی که روپوش میذاشتن رو مورد حمله و هجو قرار ندادن اومدن از کسایی حرف زدن که اگه مقصرم بودن واقعا ایستاد شرمسار عذر خواهی کردن و گفتن مطیع هر فرمانیم .... و یه عده دارن آب رو گل می کنن تا ازش ماهی بگیرن ای کاش بیدار شیم و نذاریم وای کاش هر مسئله رو از یه دید نبینیم....
    و جسارت نکردم به شما یا شخص خاصی نظر خودمو گفتم می دونم اینجا اختلاف نظر ها و سلیقه ها زیاده وهمه ی نظر ها محترم.. وچیزی که مهمه اکثرا دغداریم... شاید ماها که چنین اتفاق مشابه ایی رو تجربه کردیم بیشتر.
    پاسخ:
    خواهش میکنم نظرتون برا من محترمه
    چیزی که هست هممون تو این غم شریکیم و عکس العمل هر کسی نسبت به غم با دیگران فرق داره مهم اینه که اگر در مورد مسئله ایی اطلاعات درستی نداریم ساکت باشیم و جو ندیم به قضیه و یا تریپ همه چی دان ها رو نیاییم
  • مریــــ ـــــم
  • کاش بریم ۲ قرن بعد.
    کاش‌کلا‌ تموم‌شیم.
    پاسخ:
    اونایی که مملکت رو به این روز در آوردن بایداز اینجا برن ما چرا بریم!
    کاش توسانچی هم اکراینی و کانادایی بود!
    پاسخ:
    آره شاید اونا میتونستن کاری بکنن

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">