برو جلو غمت نباشه...
در سال ۱۹۳۷ در انگلستان یه مسابقه فوتبال بین تیمهای چلسی و چارلتون بعلت مِه غلیظ در دقیقه 60 متوقف شد. اما «سام بارترام» دروازبان چارلتون 20 دقیقه پس از توقف بازی همچنان توی دروازه بود! چون بعلت شلوغی پشت دروازه اش سوت داور رو نشنیده بود. اون با دست هایی گشاده و با حواس جمع در دروازه مونده بود و با دقت به جلو نگاه می کرد تا به گمانخودش در برابر شوت های حریف غافلگیر نشه . وقتی بیست دقیقه بعد پلیس ورزشگاه به اون نزدیک شد و خبر لغو مسابقه رو بهش داد سام بارترام با اندوهی عمیق گفت: چه غم انگیزه که دوستام منو فراموش کردند در حالی که من داشتم از دروازه اونها محافظت می کردم. در طول این مدت فکر می کردم که تیم ما در حال حمله است و به تیم رقیب مجال نزدیک شدن به دروازه ی ما رو نداده !
_توی میدون زندگی چه بسیار بازیکنانی هستن که از دروازه آنها با غیرت و حمیت حراست کردیم اما با مه آلود شدن شرایط در همون لحظه اول میدون رو خالی کردن و ما را تنها گذاشتن!
_هفته پیش طی جلسه ایی که با مدیر عامل داشتیم ، با مدیرها قرار گذاشتیم در مورد یه پروژه حرفمون یکی باشه ولی چند دقیقه بعد که جلسه شروع شد احساس کردم که فقط من دارم روی اجرای پروژه پافشاری میکنم و بقیه فقط داشتن نگاه میکردن.
#همین
- ۹۹/۰۵/۱۴