تعمیر به سبک آلمانیها !
دوستی که تو آلمان زندگی میکنه یه روز تعریف میکرد :یه روز صبح ماشینش رو که استارت میزنه متوجه میشه خرابی یکی از شمعهای ماشین باعث شده خوب کار نکنه و اصطلاحا ماشین ریپ بزنه. میگفت بناچار بردمش نمایندگی و به تعمیر کار گفتم : شمع شماره ۳ خرابه و خوب کار نمیکنه ولی در کمال تعجب دیدم اون بدون توجه به حرفهای من یه چک لیست دستشه و ماشین رو طبق اون چک میکنه
۱. خودرو بنزین دارد؟
۲.باطری خودرو سالم است؟
۳.سیم مثبت و منفی باطری سالم هستند؟
.
.
.
تا بلاخره رسید به شمع و عوضش کرد و ماشین درست شد
-و اما معرفی میکنم ایشون تبچنجر هستن و جعبه کناریشون موتور درایو به عنوان قلب یک ترانسفورماتور
-و ایشون هم یه نشانگر هستن داخل همون موتور درایو که اگه شاخصش از بیست رد بشه فاتحهی ترانسفور موتور چند میلیاردیتون خوندهس
این اطلاعات رو بهتون دادم تا بگم که یه هفته قبل اینکه بریم ماموریت عسلویه مدیرعامل نیروگاه پتروشیمی جم شخصا با من تماس گرفت(شماره تلفن شخصی مارو اکثر مدیرعاملهای برق منطقهایهایی که ماموریت میریم دارن که اگه مشکلی بوجود اومد قبل از تماس با خدمات پس از فروش از ما مشورت بگیرن) و گفت: ترانسشون یه مشکلی داره و موقعایی که زنگ زدن به خدمات پس از فروش اونها برا سه ماه دیگه وقت دادن و ۱۰ میلیون هم هزینه خواستن در حالیکه ترانس باید دوهفته دیگه استارت بخوره!
منم گفتم: بهتون قول نمیدم ولی اگه وقت شد شاید هفته بعد بیام، ایشون هم گفتن هرچی هزینه بلیط پرواز و هتل رو تقبل میکنن.
هفته بعدش ما رفتیم ماموریت عسلویه و اینا هی تماس پشت تماس که چی شد چرا نیومدین.
منم وسطهای ماموریت، روزی که کار به علت نیومدن جرثقیل تعطیل شد یه آژانس گرفتم و رفتم شهرستان جم و یه راست رفتم کارخونهی پتروشیمی.
علت ایراد ترانس رو که پرسیدم گفتن: تا میخواییم ترانس رو استارت بزنیم و تو مدار قرار بدیم عقربه نشانگر میره روی ماکزیمم وایمیسه و میترسیم ترانس اصطلاحا فعل کنه یا خودمونیترش منفجر بشه! و دو هفتهس هرچی تلاش میکنیم نمیدونیم علت ایرادش چیه !
دو ساعت طول کشید تا ترانس رو یه چکاپ کلی بکنم و با تعجب دیدم بار اول که ترانس استارت خورده اون عقربهی نشانگر رفته بالا به میخ انتهایی گیر کرده و فرمان ارور میده به سیستم!!
گفتم یه چند لحظه کسی دوروبر ترانس نباشه تا درستش کنم اونا هم فکر کردن امکان انفجار هست کاملا دور شدن بعدش با یه چوب کبریت اون عقربه رو از میخ انتهایی آزاد کردم و عقربه برگشت سر جای خودش و مشکل حل شد.
به همین سادگی و همین خوشمزه گی:))
مدیر عامل با خوشحالی اومد سراغم و منو برد دفترش و کلی پذیرایی کرد و یه چک درآورد و گفت چقدر بنویسم منم گفتم هرچی کرمتونه:)) گفت ۱۰ تومن خوبه گفتم شما پونصد بذار روش ولی اون ده تومن رو حذف کن با تعجب گفت واقعا گفتم اون پونصد هم پول شام بچه هاس قول دادم براشون فلافل بگیرم برا شام ببرم.
خلاصه اون پونصد رو گرفتم و کلش رو فلافل خریدم و برگشتم عسلویه و یه شام حسابی دور هم تو ساحل زدیم:)
خواستم بگم خیلی از مشکلات راه حل ساده ایی دارن ولی ما همون اول میریم سراغ سختترین راه حلها.
پ.ن : هرچه تبر زدی مرا زخم نشد جوانه شد!
تبریک به همه پرسپولیسیا و کلا ایرانیها و تاسف برای عربستانیهای وطنی
# همین
- ۹۹/۰۷/۱۳
فکر کردم خواستید بگید به شیوه آلمانی بهتر و زودتر می رسیدید
فلافل پونصد هزار تومن میشه؟