همراز

خنک آن قمار بازی که بباخت آنچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

همراز

خنک آن قمار بازی که بباخت آنچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

بایگانی

پرت کن خودتو!

پنجشنبه, ۱۹ اسفند ۱۴۰۰، ۰۲:۲۵ ب.ظ

چند سالی بود تو قسمت ما کار میکرد بچه‌ی سربه زیری بود ولی یه حسی بهم میگفت اون آدم این کار نیست. چند وقت پیش که فرصت شد یه ساعتی بیاد دفترم و باهم گپ بزنیم فهیدم که نوازنده‌ی ویولونه و روزایی که شیفت نیست، یا توی بندشون ساز میزنه یا خصوصی آموزش میده. بهش گفتم اصلا نمیدونستم که یه هنرمندی! یعنی هیچکس نمیدونست. و از این بابت بهش تبریک گفتم و گفتم به نظر من  این کار اصلا با روحیه‌ی لطیف یه هنرمند سازگار نیست. خودش هم همین نظر رو داشت ولی ترس از حرف این و اون و اینکه بهش بگن عرضه‌ی کار کردن نداره تا امروز نگهش داشته بود.

گفتم  یه وقتایی که لب پرتگاهی و جز دلهره هیچ عایدی نداره واست و میدونی حتما میوفتی! زودتر خودت رو پرت کن! شاید باید زودتر بیوفتی تا زودتر دست بکار ساختن بشی🤔گفتم نترس نمیمیری! اتفاقا وقتی سقوط میکنی، چیز یا چیزها و فرد یا افرادی رو از دست میدی، عوضش در همون حال که رو زمین پخش و پلایی و مثل مرغان ابراهیم هر تکه‌ت سر یه کوهه، انگار یه بار هزار کیلویی رو از اون همه فشار و استرس و نکنه ها! از رو دوشت برمیدارن و راحتتر تصمیم میگیری، و میدونی اگه میخوای زنده بمونی، باید پا شی دنبال ساختن دوباره بیوفتی.
چه زیادند آدمهایی که سالهاست لب پرتگاه‌ها محکم به ریشه پوسیده‌ی گیاهی چنگ زدن و زندگی نکردن، و هر لحظه از وحشت و ترس افتادن، مردن!

 

چند روز پیش با خوشحالی استعفا داد و رفت دنبال چیزی که براش ساخته شده بود.

 

 

#همین

  • حامد سپهر

نظرات  (۱۳)

بلدید بنویسید و نمی نویسید!!! واقعا که!!!


...
چقدر توو د پوینت مختصر و مفید دقیق توصیفش کردید. من یکی که لازمش داشتم. ممنون. عالی بود.
پاسخ:
سلام صبحتون بخیر 
قصدم منتشر کردن پست نبود، فعلا دارم تمرین برگشتن میکنم
ممنون از لطفی که دارین
  • آبی ترین نارنجی
  • چه قدر درست :))))))))))))))))))))
    پاسخ:
    ممنون از شما:)
    خوش اومدین:)
    از وقتی برگشتی خیلی بهتر از قبل داری می‌نویسی و این منو خوشحال می‌کنه:)
    پاسخ:
    ممنون که میخونید نظر لطف شماست نوشته‌های ما در مقابل نوشته‌های شما و دوستان دیگه بیشتر خط‌خطیه:)
    چقدر خوب بود این پست
    اتفاقا خودم با یکی سروکار دارم که دغدغه اش اینه که خب حرف مردم چی ؟ نمیگن با این تحصیلات رفته سراغ فلان کار!
    پاسخ:
    ممنون از شما که خونددین:)
    اتفاقا همین حرف مردمه که بلای جون خیلیهامون شده و ما رو توی مسیرمون منحرف میکنه
  • شارمین امیریان
  • سلام.
    چه پست فلسفی سنگینی بود 👏🏾
    پاسخ:
    ما درس پس میدیم استاد:)
    در ضمن من از فلسفه هیچی نمیدونم:))
    چقدر این آدم شبیه منه
    کاش منم جرات پرت کردن خودمو داشتم.....
    پاسخ:
    متاسفانه خیلیهامون توی این شرایطیم و موندیم و پذیرفتیم:(
    افرین به جسارتش
    افرین به شما
    مناظر یه هول بود
    پاسخ:
    سلام
    ممنون از شما که خوندین
    بله خیلیها فقط منتظر یه هول دادن کوچیک هستن
  • بهارنارنج :)
  • دقیقا موافقم.. یه سریا خودشون اینجورین هیچ تمام اطرافیان و نسل بعد از خودشونم میخوان اینجوری بار بیارن همیشه لب پرتگاه همیشه ترسیده
    پاسخ:
    این ترس از انجام دادن متاسفانه قابل انتقال به اطرافیان هستش گاها پدر مادرهای ترسو بچه‌هاشون رو هم اینجوری بار میارن
  • آقای سر به‍ راه
  • حاجی پرتش کردی تو دره بچه مردم رو :)))

    ان شاالله موفق بشه.
    پاسخ:
    :))) حالا شانس آوردم موفق شد وگرنه یه عمر ناله و نفرینم میکرد:))
  • میرزا مهدی
  • سلام گاهی هم در چهارچوبی که فکر میکنیم درسته قرار میگیریم و درمقابل بیرون زدگی هامون هم مقاومت میکنیم. در حالی که همون مقاومته ست که باعث سکونمون شده.
    سه چهار روز پیش یه مقاله درمورد عکاسی خوندم که باعث شد هرچی آرشیو داشتم و فکر میکردم اوج هنرمندیِ منه رو به ملکوت اعلی بفرستم. فکر کنم الان ابراهیم باید بیاد دست دعا بشه فرشته ها با خاک‌انداز جمعَم کنن و دوباره بسازن منو.
    پاسخ:
    دقیقا همینطوره خیلی وقتا بهمون الهام میشه من تا همین حد که اومدم کافیه و از سرم هم زیاده و توی همون قالب گیر میکنیم
    بعضی وقتا واسه اینکه بلندتر بپری باید دورخیز کنی و این خیلی خوبه:)
    چه خوب 😍
    خوبه که بدهکار خودمون نمونیم :)
    مرسی هولش دادی!
    پاسخ:
    ممنون از شما که خوندین:)
    این روزا خونه تکونی حسابی درگیرتون کرده خبری نیست از شما:)
    نه اصلا خونه تکونی نکردم 😂😂😂
    رو فرم نبودم.
    موج رد شد به حمدالله 😁
    پاسخ:
    خونه تکونی واقعا مصیبته :))
    ایشالا که خیره:)
    چه خوب نوشتید.. چه مثال خوبی بود اون مرغهای ابراهیم، احسنت..
    پاسخ:
    ممنون از شما که خوندین:)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">