سال و بی بهار کردی...
جمعه, ۲۰ خرداد ۱۴۰۱، ۰۸:۰۰ ق.ظ
یکی از سختیهای تنهایی اینه که خیلی وقتا دلت واسه شنیدن اسمت از زبان کسی که دوسش داری تنگ میشه.
آدما دوبار میمیرن، یه بار موقعی که روح از بدنشون جدا میشه و یه بار هم موقعی که اسمشون رو واسه آخرین بار از زبان کسی که دوسش دارن میشنون!
آخرین روز بهم گفت: حامد جان کاش منو میبردی بیرون یه دوری بزنیم و یه هوایی بخوریم.
گفتم: آخه مامان جان با این حالت کجا بریم؟ ولی کاش میبردمش:((
پ.ن: ۱۹ اردیبهشت سالروز آسمونی شدن بابام و ۲۰ خرداد سالروز آسمونی شدن مادم، بعداز اونا بهار معناشو برام از دست داده:(
#همین
- ۰۱/۰۳/۲۰