همراز

خنک آن قمار بازی که بباخت آنچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

همراز

خنک آن قمار بازی که بباخت آنچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

بایگانی

بهای بلیط زندگی

پنجشنبه, ۲ تیر ۱۴۰۱، ۱۲:۳۹ ب.ظ

چند روز پیش که خواهرزاده‌مو برده بودم کلاس پیانو همونجا توی آموزشگاه روی مبل نشستم تا کلاسش تموم بشه و برگردیم، چون صرف نمیکرد که اینهمه راه رو برم خونه دوباره برگردم.

توی سالن انتظار که نشسته بودم یه پسر ۱۰ یا ۱۲ ساله از کلاس بیرون اومد و نشست روی مبل کنار میز منشیِ خوش مشرب آموزشگاه، تا مادرش بیاد دنبالش، توی این تایم خیلی تابلو طور گیر داده بود به منشی آموزشگاه و داشت مخ‌زنی میکرد! جوری که من و مادر یکی از هنرجوها، که اونم منتظر تموم شدن کلاس بچه‌ش بود و منشی آموزشگاه خنده‌مون گرفته بود.

همش دوست داشت هرجور که شده سرصحبت رو از هر طریقی باز کنه و همش سوالهای جورواجور میپرسید اینکه: اینهمه صدا اذیتتون نمیکنه؟ خودتون به چه سازی علاقه دارین؟ خودتون ساز میزنین؟ به گیم هم علاقه دارین؟ چرا دو هفته بود که نبودین؟ خلاصه یکسری سوالهایی که نشون از علاقه به همصحبتی میداد اونهم توی این سن!:))

به ۱۰ یا ۱۲ سالگی خودمون فکر میکردم و اینکه اونروزا دغدغه‌مون چی بود و غرق چی بودیم!؟

و به بچه‌های نسل جدید و این پسر ۱۰ یا ۱۲ ساله فکر میکردم که علاقه رو چطور معنا میکنن و عشق و دوست داشتن رو! و آیا اینکه روش تربیت ماها درست بود یا این روش! یا اینکه لزومی داره این بچه‌ها اینقدر زود به بلوغ برسن!؟ و آیا این جبر روزگاره یا شرایط محیطی؟

و اینکه چرا بچه‌ها باید ندونن که برای شروع کردن آرزوها و برای جنگیدن و برای اینکه یه روزی صداشون به گوش دنیا برسه مسیر، یه مسیر هالیوودی و شبیه یه آگهی تبلیغاتی نیست! دیدین این آگهی‌های تبلیغاتی که همه‌ی بچه‌ها خوشکلن(حداقل شبیه من نیستن) بچه‌ها توی گِل غلت میخورن مادرشون لبخند میزنه چون پودر لباسشویی فلان رو داره! توی دنیای واقعی لکه‌ها روی لباسها میمونن، تن ماهیها اونقدر خوشمزه نیستن، رنج هست، ضریب اصطحکاک صفر نیست، خانواده‌ها اونقدر هم شاد و خوشبخت نیستن، وقتی شروع میکنیم اضطراب کل وجودمون رو فرا میگیره همه چیز عالی پیش نمیره و این قیمتیِ که باید بپردازیم «بهای بلیط زندگی».

شاید ما به این نسل در کنار رنجی که باید بکشن، پرداختن این بها رو یاد نمیدیم.

 

 

#همین

 

  • حامد سپهر

نظرات  (۶)

  • مهدی ­­­­
  • بنظرم اون بچه برای این اونجا جلوی شما بوده که یاد بگیرید چجوری با یک نفر دیگه بدون پیچیده فکر کردن صحبت کنید. رسیدن به بلوغ معنیش این نیست که تو هر همصحبتی به فکر بچه دار شدن باشیم، معنیش کامل شدن و پخته تر شدن برای برقراری ارتباط و نقش بازی کردن تو صحنه های مختلف زندگیه.
    پاسخ:
    از اون دیدگاه حرف شما درسته و لزوما هر ارتباطی به ازدواج و بچه دارشدن ختم نمیشه ولی حرف من اینه که در کنار یکسری مسایل گل‌وبلبل، بچه باید دیدش وسیعتر از چیزی باشه که الان درگیرشه و همه چیز رو یه بازی و فان نبینه
  • مترسک ‌‌‌‌‌
  • البته به خودمونم یاد ندادن و ما به بهای عمر و انرژی و سلامت روانمون، یادش گرفتیم!
    پاسخ:
    دقیقا همینه آموزش ندادن و با سختی یاد گرفتیم و بهای زیادی بابتش دادیم
    یادمه یه جوون ۱۷ ساله خودکشی کرده بود و علتش هم این بود که برای اولین بار از خانواده‌ش نه شنیده بود یعنی اون خانواده توی اون ۱۷ سال نه شنیدن رو بهش یاد نداده بودن و همیشه همه چیز براش مهیا و اوکی بوده
    و اینکه چرا بچه‌ها باید ندونن که برای شروع کردن آرزوها و برای جنگیدن و برای اینکه یه روزی صداشون به گوش دنیا برسه مسیر، یه مسیر هالیوودی و شبیه یه آگهی تبلیغاتی نیست! دیدین این آگهی‌های تبلیغاتی که همه‌ی بچه‌ها خوشکلن(حداقل شبیه من نیستن) بچه‌ها توی گِل غلت میخورن مادرشون لبخند میزنه چون پودر لباسشویی فلان رو داره! توی دنیای واقعی لکه‌ها روی لباسها میمونن، تن ماهیها اونقدر خوشمزه نیستن، رنج هست، ضریب اصطحکاک صفر نیست، خانواده‌ها اونقدر هم شاد و خوشبخت نیستن، وقتی شروع میکنیم اضطراب کل وجودمون رو فرا میگیره همه چیز عالی پیش نمیره و این قیمتیِ که باید بپردازیم «بهای بلیط زندگی».




    کاش من خودم اینا رو می دونستم
    پاسخ:
    یه قسمتش یاد گرفتنیه که خودمون باید بریم دنبالش و یاد بگیریم و یه قسمت دیگرش رو جامعه و خانواده باید آموزش بده بهمون 
  • آقای سر به‍ راه
  • عموما همه زندگی بقیه رو سیاه یا سفید میبینند در حالی که خاکستریه!

    این بهای زندگی هم عجیبه, از عزیزی خوندم که می گفت موجودات زنده باید این سختی هارو بچشن تا به حوکت در بیان و مستحکم تر بشن, برعکس جمادات که اگه ضربه ببینند دچار آسیب میشن؛ این سختی ها هستن که خبر زنده بودن مارو میدن
    پاسخ:
    متاسفانه اون قسمت خاکستری زندگی رو دوست نداریم یا خودمون رو ازش دور میکنیم
    چون سختیها هستن و راه گریزی نداریم پس مجبوریم که به بچه‌ها اینو یاد بدیم 
  • بهارنارنج :)
  • هرچی هست این شیوه ای که غالب نسلای جدید دارن اصلا جالب نیست
    پاسخ:
    شاید از نظر ما غلطه ولی خودشون این مدلی رو دوست دارن حتی به ما هم ایراد میگیرن
  • یاسی ‌ترین
  • هرچی نسل جلوتر می‌ره جسورتر و با اعتماد به نفس تر میشن ترسناکن
    پاسخ:
    شاید به نظر نسل ما که عادت به اینچیزا نداریم و یه عمر برامون خط قرمز بوده اینطور باشه ولی از نظر خودشون اگه اینطور نباشن انگ امل بودن بهشون میخوره

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">