عشق دستته وقتی میز شامو میچینی
دوست داشتن یک نفر مثل نقل مکان به یک خونهی جدیده، اول عاشق همه چیزهایی میشی که برات تازگی دارن، هر روز صبح از اینهمه چیزی که بهت تعلق دارن حیرانی، بعد به مرور زمان دیوارها فرسوده میشن، چوبها از یه قسمتهایی پوسیده میشن، و میفهمی عشقت به اون خونه به دلیل کمالش نیست، بلکه بخاطر عیب و نقصهاشه، تمام سوراخ سنبههاشو یاد میگیری، یاد میگیری چطور وقتی هوا سرده کاری کنی که کلید توی قفل گیر نکنه، یا در کمد رو چطور باز کنی که جیرجیر نکنه، اینها رازهای کوچکی هستن که خونه رو مال خود آدم میکنه.
_📚فردریک بکمن «مردی بنام اوه»
سکس جذابیتهای ظاهری و تمامی فاکتورهای دیگه توی ازدواج زودگذر و موقت هستن، تا زمانی که دو نفر حرفی برای گفتن و گوشی برای شنیدن دارن میشه به اون رابطه امید داشت.
وقتی تصمیم میگیرید یه ارتباط رو به سرانجامی بنام ازدواج برسونید اولین حرکت مفید اینه که از خودتون بپرسید آیا باور داری وقتی پیر شدی هم از حرف زدن با این آدم لذت ببری؟؟ دقت کنید گفتم حرف زدن نگفتم همخوابی!
یادمه وقتی علی اوجی از نرگس محمدی خاستگاری کرده بود نرگس محمدی گفته بود که اگه قول بدی همیشه منو بخندونی من باهات ازدواج میکنم!
دنبال کسی باشین که دیدنش حتی تو بدترین شرایط، لبخند به لبتون بیاره🙂
#همین
- ۰۱/۰۶/۱۳
و به نظرم آدمهایی که مفهوم واقعی اون رو درک میکنن و دچارش میشن خیلی آدمای خوشبختی هستن. البته نمیدونم اونایی که عاشق میشن و بهش نمیرسن هم احساس خوشبختی میکنن یا نه.