فعل گرفتن
يكشنبه, ۶ فروردين ۱۴۰۲، ۰۹:۱۸ ق.ظ
یکی را یک پیک ویسکی گرفت و تا صبح کیفور شد.
یکی را گرفتند و خوشبخت شد.
یکی را گرفتند و ت ج ا و ز کردند و شکنجه کردند و از پشت بام پایین انداختند.
گرفتن داریم تا گرفتن آقای مرجی!
#همین
- ۰۲/۰۱/۰۶
یکی را یک پیک ویسکی گرفت و تا صبح کیفور شد.
یکی را گرفتند و خوشبخت شد.
یکی را گرفتند و ت ج ا و ز کردند و شکنجه کردند و از پشت بام پایین انداختند.
گرفتن داریم تا گرفتن آقای مرجی!
#همین
مردی در میدان سرخ مسکو اعلامیه پخش می کرد.
نیروهای امنیّتی کا.گِ.بِ او را دستگیر نموده و پس از بازرسی دیدند تمام ورق هایی که پخش می کرده سفید است!
از او پرسیدند: این ها چیست؟ چرا برگههای سفید و بدون نوشته پخش می کنی؟
آن مرد جواب داد: چیزی برای نوشتن باقی نمانده، همه چیز مثل روز روشنه...آنهایی که باید میدانستند دانستهاند و آنهایی که نفهمیدهاند منفعتشان در ندانستن است!
و من همچنان متوجه نمیشم که اگر قصد طعنه زدن بود و توی بیننده اینو برداشت کردی، قطعا سانسورچی نامحترم هم برداشت میکرد و اصلا این سکانس به پخش نمیرسید.
ولی خب برداشتها متفاوته دیگه چه میشه کرد.