همراز

خنک آن قمار بازی که بباخت آنچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

همراز

خنک آن قمار بازی که بباخت آنچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

بایگانی
۱۸
آبان
۰۱

روی دیوار روبروی خونه‌مون نوشته بودن «مرگ بر دیکتاتور» و چندتا از بسیجیهای محل داشتن روش رو رنگ میزدن تا خونده نشه، بهشون گفتم چرا پاکش میکنید؟ مگه حرف بدیه؟ یکیشون گفت: توهین به رهبر مگه حرف خوبیه؟ گفتم مگه رهبر دیکتاتوره که این شعارها بهش برمیخوره؟! کسی که اینو نوشته شاید منظورش هیتلر یا موسولینی یا مائو یا کس دیگه‌ایی بوده، یکی دیگه از بسیجیا برگشت و گفت: تو هم انگار تنت میخاره‌ها.

 

دیکتاتور هرکی که باشه دیکتاتوره، چه رهبر یه ملت یا حاکم یک جامعه باشه، چه پدرِ یه خانواده‌ی چند نفره یا حتی یک وبلاگ‌نویس!

در کتاب مکتب دیکتاتورها مینویسه؛ «کسی که میخواهد دیکتاتور شود نباید به روحیه‌ی نقد و استدلال مخاطبانش میدان دهد چون در غیراینصورت خودش اولین قربانی این حرکت خواهد بود.

دیکتاتوری رژیمی است که درآن مردم بجای تفکر، نقل‌قول میکنند و همه هم از یک کتاب نقل‌قول میکنند.

دیکتاتورهای امروزی پس از کشتن یا سرکوب کردن مخالفانشان، حکومت خود را به عنوان شکل برتری از دموکراسی، و شاید هم تنها دموکراسی واقعی به رخ مردم میکشند و برای اینکار هرروزه تظاهرات راه می‌اندازند»

 

نوع دیگری از دیکتاتوری که امروزه بیشتر شاهدش هستیم دیکتاتورهای مجازی هستند! بعضی وبلاگ‌نویسها یا صاحبان پیجهای اینستاگرامی و یا کسانی که در توییتر یا فیسبوک یا سایر اپلیکیشنها تولید محتوا میکنن هم یک نوع دیگر از دیکتاتورها هستن.

کسانی که متکلم وحده هستن و کامنتها رو بستن و یا در جواب کامنتهای مخالف با ادبیاتی که در خور شاْن خودشون هست جواب میدن و یا سواد نظردهنده رو به سخره میگیرن.

جای دوری نریم، خیلی از ما وبلاگ نویسها در جایگاهی که هستیم با وجود اینکه از دیکتاتورها بیزاریم و علیه‌ش پست میذاریم ولی در عمل دیکتاتوری خاص خودمون رو داریم. و هر نقدی رو که بهمون و پستمون میشه رو در نطفه خفه میکنیم و هر کامنت مخالفی رو یا جواب نمیدیم یا با مسخره کردن یا بیسواد خطاب کردن نظردهنده سعی در به کرسی نشوندن حرف خودمون داریم بدون اینکه استدلال یا دلایل منطقی برای پاسخ خودمون داشته باشیم.

اینارو نوشتم که بگم در هر جایگاهی که هستیم سعی کنیم دیکتاتور نباشیم و از دیکتاتور حمایت نکنیم که سرانجام هردوتاشون نابودیه.

 

 

#همین

 

پ.ن: دوست عزیزی که پست قبل نوشته بودی حال‌و روز اینروزهای مارو دوست داری، چون توی وبلاگتون نمیشه نظر گذاشت اینجا براتون مینویسم؛ ماهم دست‌وپا زدنهای اینروزهاتون و وحشتی که به جونتون افتاده رو دوست داریم. ‌‌‌‌

 

 

 

 

  • حامد سپهر
۰۷
آبان
۰۱

ما پنج‌شنبه یه نامه داشتیم از مدیریت، که واسه افتتاح یکی از نیروگاههای حرارتی که توسط رئیس جمهور قرار بود انجام بشه بریم اونجا، ولی من جواب نامه رو ندادم و به مدیرمون گفتم ما میریم سمنان چون اونجا پروژه‌مون ناقص مونده اونم اصرار کرد که حتما شما باید برید منم گفتم من اونجا برو نیستم از تیم من هم کسی اونجا نمیره خلاصه پای حراست شرکت باز شد به قضیه و خودش مستقیما تماس گرفت و تهدید کرد که آبروی شرکت در خطره منم گفتم من همچین پروژه‌ایی رو کار نکردم و قبولش ندارم، هرکی کار کرده بره، خلاصه اینکه بعد از کلی بحث ما رفتیم سمنان و یه تیم دیگه رفت اونجا، تا ببینیم چه تصمیمی در موردمون گرفته میشه.

وقتی داشتم این تصمیم رو میگرفتم یاد چند روز پیش و شلوغی فلکه‌ی صادقیه افتادم، یا اون دختری که با وجود شلیک مستقیم لباس شخصیها سرش رو از سان‌روف ماشین بیرون آورده بود و روسریش رو توی هوا میچرخوند و پیامش واسه همه این بود که ما دیگه از شما نمیترسیم  و دیگه قراره چه چیزی بدتر از این سرمون بیاد که الان توی این چهل و اندی سال سرمون اومده؟!

اینو برای دوستانی مینویسم که برای پستهای اینچنینی دیسلایک میذارن و بعضیاشون هم توی خصوصی پیام تهدید میذارن و یا کسایی که با یه اسم دیگه و بی‌آدرس کامنت مخالفت میذارن؛ دوستان عزیز چهل و چهار سال از حکومت جمهوری اسلامی گذشته و کشورمون نه تنها پیشرفت نکرده و درجا نزده بلکه هر روز بیشتر از روز پیش پس‌رفت کرده و عقب‌مانده‌تر و منزوی‌تر شده، گول فریب رسانه‌ایی ج.ا رو نخورید ماهایی که بعضی جاها دستی برآتش داریم متوجه بلایی که سر این مملکت داره میاد میشیم.

برای مثال در زمینه‌ی همین نیروی برق که پریروز پنج‌تا نیروگاه حرارتی رو افتتاح کردن باید بگم که برای کشوری که یکی از بزرگترین بیابانهای دنیا و داره میتونه انرژی برق خورشیدی ارزان تولید کنه واقعا جای تاسفه که نیروگاه حرارتی بسازه که هر ثانیه چندین هزار لیتر مازوت بسوزونه و بغیر از اونکه اونهمه ذخایر معدنی رو هدر بده کلی هم آلودگی ایجاد بکنه، اونهم واسه تولید این نوع انرژی برقی که الان توی جهان منسوخ شده. امارات به اون کوچکی که از سال 2009 تولید برق هسته‌ایی رو شروع کرده روزانه 4200 مگاوات برق تولید میکنه ولی ما با اینهمه ادعا و اینهمه سال فقط 900 مگاوات تولید داریم!

میزان برداشت قطر از ذخایر مشترک گاز پارس جنوبی سه برابر ماست!

توی صنایع کشاورزی وقتی بعد از چهل و چهار سال ما هنوز به روش سنتی کشاورزی میکنیم که اینهمه هدر رفت محصول و آب رو داره یعنی بیخودی داریم خودمون رو گول میزنیم در حالی که باید بعداز اینهمه سال و اینهمه پتانسیل، ما قدرت اول کشاورزی منطقه بودیم.

در زمینه‌ی بازیافت مواد ما هیچ حرفی برای گفتن نداریم که هیچ، بلکه جزو بزرگترین مصرف کننده‌ی نایلون جهان شدیم که تصاویرش رو توی طبیعت میتونید ببینید. در زمینه‌ی فاضلاب شهری یا همون طلای خاکستری هیچ کار زیرساختی صورت نگرفته حتی توی شهرکهای جدید الاحداث که اول باید سیستم فاضلابش اوکی بشه بعد زمینها واگذار بشه ما هیچ کاری نکردیم. ما هنوز هم با آب آشامیدنی صنایع فولادمون رو تامین میکنیم و با آب آشامیدنی دوش میگیریم و ماشین و ظرف میشوریم!

در زمینه‌‌های بهداشت، مالیات، امنیت، آموزش، هنر، سیاست خارجی، تامین اجتماعی و .... ما هنوز هیچ پیشرفتی نداشتیم که هیچ چندین سال هم عقبتریم. 

فکر نمیکنید الان وقت تغییره و شاید هم خیلی دیر شده؟

اینها سیاه نمایی نیست دوستان عزیز اینها واقعیت جامعه و حکومتیه که دارید سنگش رو به سینه میزنید یعنی کسانی که ماموریت دارن که غارت کنن و خرابکاری کنن و در موقع لزوم فلنگ رو ببندن، نمیدونم درجریان حدودا پنج پروازی که روزانه خانواده‌های مسئولین رو از کشور خارج میکنه هستین یا نه! بعدش شما هنوز داری به هموطن‌ت شلیک میکنی!!

روزی که این قضایا تموم شد، شماها میمونید در برابر ملتی که از شما متنفر خواهند بود.

امروز روز تصمیمه که رجوع کنید به منطقتون و عقلتون و تصمیم بگیرید که کدوم طرف بایستید.

 

 

#همین

 

  • حامد سپهر
۲۷
مهر
۰۱

نوشته بود دلم که میگیرد قلاب را برمیدارم و شروع به بافتن میکنم همینطور میبافم و میبافم و میبافم تا غصه‌هایم کمرنگ‌تر شوند. یه‌وقتهایی زیرلیوانی میبافم یه‌وقتهایی شال‌گردن و یه‌وقتهایی هم رومیزی یا چیزهای دیگه، بعد میشینم زل میزنم به چیزی که بافته‌ام و به این فکر میکنم یه فرش گرد باید غم بزرگی بوده باشه!

من هم فکر میکنم اگه قرار باشه غم اینروزهای این مملکت رو ببافی چه فرش عظیمی خواهد شد!
# زن_زندگی_آزادی#بی‌آبی #دریاچه ارومیه #اختلاس میلیاردی #برجام #فقر #بورس #مهاجرت # ...

 

_برگرفته شده از وبلاگ نیکولا


#همین

  • حامد سپهر
۰۹
مهر
۰۱

در زمانیکه برده‌داری در آمریکا رایج بود، زن سیاه پوستی به نام هریت تابمن، گروهی مخفی به راه انداخته بود که بردگان را فر‌اری می‌داد.

بعدها از او پرسیدند:
سخت‌ترین مرحله کار شما برای نجات بردگان چه بود؟

او عمیقا به فکر فرو رفت و گفت:
قانع کردن یک برده به اینکه تو برده نیستی و باید آزاد باشی...

.

.

.

مردی در میدان سرخ مسکو اعلامیه پخش می کرد.

نیروهای امنیّتی کا.گِ.بِ او را دستگیر نموده و پس از بازرسی دیدند تمام ورق هایی که پخش می کرده سفید است!
از او پرسیدند: این ها چیست؟ چرا برگه‌های سفید و بدون نوشته پخش می کنی؟
آن مرد جواب داد: چیزی برای نوشتن باقی نمانده، همه چیز مثل روز روشنه...آنهایی که باید میدانستند دانسته‌اند و آنهایی که نفهمیده‌اند منفعتشان در ندانستن است!

 

_چه حکایتهای آشنایی!!

 

به بعضی از هموطنانمون باید بگم که دیگه باید چیکارتون کنن که رگ غیرتتون بجنبه؟!!

#همین

 

  • حامد سپهر
۰۱
مهر
۰۱

انسان وقتی میمیرد که از ایستادن پای آنچه که درست است شانه خالی کند.

 

 

#همین

  • حامد سپهر
۲۷
شهریور
۰۱

مثل من مثل یه شاخه مثل تو مثل یه پوپک

مثل ابریشم تاریک این شبراهه خاموش
که گر میگیره از خودسوزی شاداب یک آواز
مثل آیینه بی‌نبض این تالاب زنبق‌پوش
که تن واکرده زیر بارش رگبار موج‌انداز
مثل پروانه‌ای در مشت
چه آسون میشه مارو کشت

مثل تصویر ماه تلخ تبعیدی
که رو تالاب این بیراهه افتاده
مثل این ساکت دلگیر آواره
که تن واکرده رو دلتنگی جاده
مارو با قطره اشکی میشه لرزوند و ویرون کرد
مارو با بوسه شعری میشه ترانه بارون کرد

تو این بیداد پهناور تو این شبراهه سرتاسر

نه یک دست و نه یک آغوش نه یک سنگ و نه یک سنگر

پناهی نیست جز آواز
رفیقی نیست جز دیوار
کجایی ای چراغ عشق
منو از سایه‌ها وردار
مثل پروانه‌ای در مشت
چه آسون میشه مارو کشت 

 

#مهسا امینی🖤

 

 

 

 

 

  • حامد سپهر
۲۲
شهریور
۰۱

همه از غم کسانی حرف میزنند که میمانند و میسازند.

اما هیچوقت به غم آنهایی که میگذارند و میروند فکر کرده‌ایی!؟

 

یه آمار وحشتناکی از مهاجرت نوابغ ایرانی میخوندم که مخم سوت کشید!

طی سال گذشته‌ی میلادی هر هفته 300 ایرانی، فقط اقامت کانادا رو گرفتن!!

طبق آمار از هر ده جوان ایرانی پنج‌نفر بفکر مهاجرت هستن!

واقعا چیکار دارین میکنین با این مردم و این مملکت؟!!

 

 

 

#همین

 

  • حامد سپهر
۱۳
شهریور
۰۱

دوست داشتن یک نفر مثل نقل مکان به یک خونه‌ی جدیده، اول عاشق همه ‌‌چیزهایی میشی که برات تازگی دارن، هر روز صبح از اینهمه چیزی که بهت تعلق دارن حیرانی، بعد به مرور زمان دیوارها فرسوده میشن، چوبها از یه قسمتهایی پوسیده میشن، و میفهمی عشقت به اون خونه به دلیل کمالش نیست، بلکه بخاطر عیب و نقص‌هاشه، تمام سوراخ سنبه‌هاشو یاد میگیری، یاد میگیری چطور وقتی هوا سرده کاری کنی که کلید توی قفل گیر نکنه، یا در کمد رو چطور باز کنی که جیرجیر نکنه، اینها رازهای کوچکی هستن که خونه رو مال خود آدم میکنه.

 

_📚فردریک بکمن «مردی بنام اوه»

 

سکس جذابیتهای ظاهری و تمامی فاکتورهای دیگه توی ازدواج زودگذر و موقت هستن، تا زمانی که دو نفر حرفی برای گفتن و گوشی برای شنیدن دارن میشه به اون رابطه امید داشت.

وقتی تصمیم میگیرید یه ارتباط رو به سرانجامی بنام ازدواج برسونید اولین حرکت مفید اینه که از خودتون بپرسید آیا باور داری وقتی پیر شدی هم از حرف زدن با این آدم لذت ببری؟؟ دقت کنید گفتم حرف زدن نگفتم همخوابی!

یادمه وقتی علی اوجی از نرگس محمدی خاستگاری کرده بود نرگس محمدی گفته بود که اگه قول بدی همیشه منو بخندونی من باهات ازدواج میکنم!

دنبال کسی باشین که دیدنش حتی تو بدترین شرایط، لبخند به لبتون بیاره🙂

 

#همین

 

 

  • حامد سپهر
۳۱
مرداد
۰۱

یکی از جملات کلیشه‌ای روانشناسیهای زرد اینه که: تو اگه فقیر به دنیا بیای تقصیر خودت نیست ولی اگه فقیر از دنیا بری تقصیر خودته!

من بشدت با این نظریه مخالفم چونکه موفقیت یا عدم موفقیت آدما توی زندگی وابسته به چند عاملِ محدود نیست و طیف عظیمی از عوامل دست بدست هم میدن تا یه فرد به عنوان یه آدمِ موفق یا شکست خورده شناخته بشه.

جبر جغرافیایی یعنی خانواده‌ایی که در اون به دنیا اومدی، کشور و حکومتی که در اون زندگی میکنی، حتی شهر و محله‌ایی که در اون زندگی میکنی و خیلی عوامل دیگه.

اینو باید بخاطر داشته باشیم که مسابقه‌ی بی‌رحم زندگی رو همه از یک نقطه، شروع نمیکنن و یه وقتایی شما بخاطر شرایطی که داری از رقیبت چند متر جلوتر و یا عقبت‌تری.

این جملات کلیشه‌ایی سعی داره مسئولیت رو از سیستم حاکم بگیره و همه‌ی تقصیرات رو گردن فرد بندازه.

نظامهای سرمایه داری و ساختارهای حکومتی از روانشناسیهای زرد حمایت میکنن و بهشون تریبون میدن چون اولا براشون پولسازه و دوما حکومتها رو تبرئه میکنه!

مثلا سعی دارن به شما بقبولونن که، ببین فلانی تلاش کرده و تونسته، پس اگر تو نتونستی اونقدر که باید تلاش نکردی، مثبت فکر نکردی، با قانون جذب جلو نرفتی و تو، تو، و تو... اینجاست که مسئولیت همه‌ی اینا میوفته گردن شخص و ساختارهای حکومتی که میبایستی شرایط لازم رو بصورت مساوی بین افراد ایجاد کنن که در یک شرایط مساوی رقابت کنن، تبرئه میشن!

پشت سر هر آدم موفق که به قله‌ی موفقیت رسیده گورستانی از آدمایی هست که خواستن و تلاش کردن ولی شرایط براشون محیا نبوده و نتونستن.

خلاصه که خواستم بگم اگه همه‌ی تلاشت رو کردی ولی بخاطر شرایط نابرابر به اون جایگاهی که مدنظرت بود نرسیدی، این دلیل نمیشه که ناامید بشی و دست از تلاش برداری چون زندگی به طرز ناجوانمردانه‌ایی نابرابره.

 

#همین

 

اگه دوست داشتین این کلیپ رو هم ببینید دریافت

 

  • حامد سپهر
۲۴
تیر
۰۱

در سال ۱۹۸۸ یک فروند هواپیمای آمریکایی مسیر لندن _ نیویورک بر فراز لاکربی منفجر شد و ۲۷۰ نفر سرنشین اون که اغلب آمریکایی بودن کشته شدن!

سروصدای زیادی توی دنیا به راه افتاد و گفتن کار لیبی بوده!

لیبی و سرهنگ قذافی تاکیداً گفتن کار ما نبوده اما آمریکا اصرار داشت که سرهنگ قذافی پشت این جریان بوده ( البته ایران هم در مظان اتهام قرار داشت بخاطر اینکه میخواد انتقام هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری کشورش رو بگیره) و به همین بهانه آمریکا تحریمهای شدیدی علیه لیبی وضع میکنه!

چند سال بعد از او تحریمها سرهنگ قذافی نامه‌ایی به سازمان ملل نوشت که اگر آمریکا از تحریمهاش صرفنظر بکنه ما هم مسئولیت انفجار هواپیما رو به عهده میگیریم و به خانواده‌های قربانیان مبلغ ۱۰ میلیون دلار خسارت میدیم.

این در حالی بود که از اول هم انفجار هواپیما کار خود آمریکا بود و بهانه‌ایی برای تحریم لیبی و جلوگیری از صادرات نفت اون کشور! 

اخیرا پسر سرهنگ قذافی «سیف السلام قذافی» هم مصاحبه کرد و گفت ما در اون شرایط مجبور شدیم بخاطر منافع ملت و کشور، جلوی آمریکا کوتاه بیاییم!

 

بعد توی کشور خودمون جوان انقلابی و وزیر کار سابقمون جناب عبدالملکی مصاحبه کرده گفته تحریم، کشورهای کره‌شمالی و لیبی رو قدرتمندتر کرده!! پس در نتیجه اینکه تحریمها علیه ایران تاثیری ندارد و برعکس قویتر هم میشیم!

بابا اینا خودشون میگن ما مجبور شدیم جلوی آمریکا زانو بزنیم بعد شما میگی قدرتمند شدن!! لیبی که با بهار عربی به فنا رفت، کره‌شمالی هم به انزوا رفته!

 

منظور من از این مطلب این نیست که بریم جلوی آمریکا زانو بزنیم بلکه منظورم اینه که سکان کشتی مملکت رو به سمتی نچرخونیم که عاقبت به زانو زدن ختم بشه! و اون امامزاده‌هایی( چین و روسیه) که بهشون دخیل بستیم هم شفا بده نیستن!

متاسفانه سکان کشتی مملکت دست کسانی افتاده که با وارونه نشون دادن تاریخ و تجویز فقر و انزوا و مصیبت و بدبختی و اقتصاد مقاومتی، میخوان که اقتصاد بیمار مملکت رو مداوا کنن.

فکر نمیکنید که وقتش رسیده که به صداقتشون شک کنید؟!

 

پ.ن: مورد هدف قرار دادن هواپیمای خودی برای  رسیدن به یک منظور یا جلوگیری از یه فاجعه‌ی بزرگتر انگار چیز جدیدی نیست!

 

#همین

 

 

  • حامد سپهر